مقدمه
شیخ محمودمحمودالغراب، از شارحان فصوصالحکم معروف به شرحالغراب، به سال 1922 م در خانوادهایفاضل در شهر طنطا مصر به دنیا آمد و دو سال قبل از نگارش این یادداشت (1399 ه) درگذشت.[1] آنطور که گفتهشده نسب محمودالغراب، به حسین بن علی ابن ابیطالب علیهالسلام میرسد.
شیخ محمودمحمودالغراب، در هفدهسالگی وارد دانشکده نظامی مصر شد و در سال 1939 میلادی با درجه افسری و در سال 1953 میلادی از دانشکده ستاد، فارغالتحصیل شد. او از مصر به عربستان سعودی، سپس به بیروت و ازآنجا به دمشق، مهاجرت کرد در همین زمان، با اندیشههای ابن عربی آشنا شد و در محضرسه تن از شیوخ عرفان تلمذ کرد و پسازآن تمام همت خویش را تاآخرعمربه گردآوری اندیشههای عرفان ابنعربی به کاربرد.
از محمودالغراب در حدود 15 کتاب و تعدادی مقاله بجا مانده است. از این تعداد 13 عنوان، به افکار ابنعربی اختصاص دارد. او مجذوب افکار و اندیشههای عرفان نظریِ محیالدین است و درنهایت امانتداری، برخی اندیشههای ابنعربی را، عنوانبندی و در قالب کتاب گردآوری کرده است؛ یکی از این کتابها «الانسانالکاملمنکلامالشیخ الکامل الاکبر محی الدین ابن العربی» که توسط گلبابا سعیدی در 222 صفحه ترجمه و در سال 1386 توسط نشر جامی در تهران به چاپ رسید که در جای خود نیازمند نقد و بررسی است.
معرفی اجمالی
کتاب حاضر، دارای صفحه اهدا، مقدمه، بخش اول کتاب «الانسان الکامل من کلام الشیخ الاکبرمحیالدینابنالعربی » و بخش دوم کتاب «القطب الغوث الفرد» است که عنوان اصلی کتاب از بخش اول، انتخابشده است. مؤلف، مطالب هردو بخش را به کتابهای ابنعربی به روش خود، ارجاع داده است.
مجموع صفحات این کتاب از اول تا انتها بدون تفکیک، شصتوچهار صفحه است. حجم اصلی کتابِِِ بخش اول از صفحه 7 تا صفحه 30 است. هر دو بخش کتاب دارای فهرست مجزا است که در پایان مطالب هر بخش، تنظیمشده است. فهرست دوصفحهای «الانسانالکاملمنکلامالشیخ الاکبرمحیالدینابنالعربی » در صفحه 31 و 32 با بیستوپنج عنوان فرعی تنظیمشده است، این عناوین همان اندیشههای مشهورِ ابنعربی در خصوص انسان کامل است. شمارهگذاری قسمت دوم کتاب «القطب الغوث الفرد» پس از صفحه 32 دوباره از شماره «1 تا 30» شمارهگذاری شده است.
ساختار صوری این قسمت از کتاب هم مانند کتاب «الإنسانالکاملمنکلامالشیخالأکبر» است و در پایان کتاب «القطب الغوث الفرد» فهرستی در دو صفحه با بیستوچهار عنوان فرعی تنظیمشده است. (صفحه 29 و 30)
مؤلف، در این مجموعه، ازهفتادو هشت بیت شعر که در آثار ابنعربی وجود دارد با ذکر منبع استفاده کرده است ازجمله در صفحه 4 الانسانالکاملمنکلامالشیخ:
إن الخلیفة من کانت إمامته من صورة الحق و الأسماء تعضده
لیس الخلیفة من قامت أدلته من الهوى و هوى الأهواء یقصده
له التقدم بالمعنى و لیس له توقیع حق و لا شرع یؤیده
فیدعی الحق و الأسیاف تعضده و هو الکذوب و نجم الحق یرصده (فتوحات مکیه ج4 ص4)
همچنین در صفحه 9 القطب الغوث الفرد
جمع الأنام على إمام واحد عین الدلیل على الإله الواحد (فتوحات مکیه ج 3 صفحه 80)
ارجاعات این کتاب درونمتنی و بدون تبعیت از الگوهای معمول است و تنها در دو صفحه بهتناسب، پاورقی دارد مانند صفحه 13 برای توضیح «وماعلىاللّه بمستنکرأن یجمع العالم فی واحد» که در پاورقی، آن را با عبارت «من الشعر الذی هو برسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم أولى إذ ذاک النعت له حقیقة قول أبی نواس:
أوجده اللّه فما مثله لطالب ذاک و لا ناشد
و ما على اللّه بمستنکر أن یجمع العالم فی واحد، بهاصطلاح توضیح داده است.
همچنیندرصفحه 17 در خصوص تعریف انسان کامل «والخلق الأجملالأتقن، المحفوظالمصون، فی آلم و التین و الزیتون» به آیه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ استناد میکند.
محمودالغراب در انتهای کتاب و در پایان قسمت دوم، شرححال مختصری از ابنعربی آورده است. یادداشت حاضر از چاپ دوم این کتاب که در سال 1410 ه برابر با 1990 م چاپشده، نوشتهشده است.
نقد و بررسی کتاب
ارزیابی صوری
از ویژگیهای صوری کتاب، استفاده از آییننگارش است که مؤلف از علائم سجاوندی بهخصوص نقطه، ویرگول، بهصورت منظم استفاده کرده است مانند صفحه 19 الانسانالکاملمنکلامالشیخ و صفحه 13 القطب الغوث الفرد؛ اگرچه در متن اصلی، بین عبارات ابنعربی «ویرگول» وجود ندارد مانند صفحه 555 ج 2 فتوحات مکیه «واعلم أن محق المحق أتم عند أهل اللَّه فی الدنیا و المحق أتم فی الآخرة و محق المحق لا یفوز به إلا أخص أهل اللَّه و هو للعقول المنورة هیاکلها و المحق یفوز به الخصوص و هو للنفوس المنورة جعلنا اللَّه ممن محق محقه فانفرد به حقه» که در صفحه 13 القطب الغوث الفرد همین عبارت، دارای ویرگولهای متعدد است. به نظر میرسد محمودالغراب، با کمک ویرگولها، خواندن کلمات ابنعربی را آسان و فهم آن را سادهتر میکند.
در این کتاب، اغلاطتایپی بهندرت دیده میشود، مانند صفحه 10 با توجه به متن فتوحات مکیه در کلمه الانسان الحیوانی حرف «ی» حذفشده است و در عبارت «...قال: لا إلا فهما آتاه اللّه عبدا فی کابه» صفحه 6 «کتابه» صحیح است.
مؤلف در پایان هر پاراگراف، برای همه مطالبی که از چند کتاب یا چند صفحه از فتوحات مکیه انتقال داده است به یک ارجاع کلی در پایان هر پاراگراف بسنده کرده است این روش خواننده را در مواجه با مطالبی که از چند جا در کنار هم چیده شده، برای برگشت به منبع اصلی دچار مشکل میکند. (صفحه 14 پایان پاراگراف اول) مانند (ف ج 4/ 21- ج 3/ 437، 447- ج 4/ 230، 231، 132، 230، 231- ج 3/ 152- کتاب عقلة المستوفز).
سبک ارجاع دهی غیرمعمول محمودالغراب، نوعی کدگذاری مانند (ف ح 4/4) و (ف ج 4/ 21- ج 3/ 437، 447- ج 4/ 230، 231، 132، 230، 231- ج 3/ 152) است و خواننده در مواجه با ارجاعات باید نخست رمزگشایی کرده تا بداند هرکدام از این حروف به کدام کتاب ابنعربی بازگشت دارد (صفحه 24 الانسان الکامل) و (صفحه 7 القطب الغوث الفرد) معلوم نیست خواننده از کجا باید بداند «ف ح» به فتوحات مکیه و «ف ج» در صفحه 14 به فصوصالحکم ابنعربی اشاره دارد. مؤلف در قسمت منابع که با عنوان المراجع در صفحه 28 کتاب القطب الغوث الفرد آمده، تنها به نام کتاب، بدون ذکر شناسنامه کامل اکتفا کرده است.
محمودالغراب درسراسراین کتاب دوبخشی، مطالب موردنظر خود را به فتوحات مکیه، فصوصالحکم، کتاب الإسراء، کتابالنجاةفیشرحکتابالإسراء، کتابذخائرالأعلاق ترجمان الأشواق، عقلة المستوفز، الدیوان، التدبیرات الإلهیة و کتاب منزل القطب، مستند کرده است و در پایان هر پاراگراف بهتناسب، ارجاع داده است؛ مانند عنوان «الانسانالکاملعمدالسماء» که برای بیان این عنوان، عباراتی ازفتوحاتمکیه را دریک پاراگراف 13 سطری بدون عبارتپردازی خاص آورده است، این رویه درسراسراین کتاب حاکم است.
ازآنجاییکه متن بهصورت یکپارچه از کتابهای مختلف ابنعربی به این کتاب منتقلشده و فاقد ارجاع به آیات یا متن روایی است محمودالغراب نیز آیات و احادیث را مستندسازی نکرده است (صفحه 7 قسمت اول)(صفحه 22 قسمت دوم) و یا تنها به کلمه الحدیث در مواردی اکتفا کرده است مانند صفحه 6 قسمت اول «قال علی بن أبی طالب و قد سئل: «هل ترک فیکم رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم شیئا غیر القرآن؟ قال: لا إلا فهما آتاه اللّه عبدا فی کتابه»- الحدیث-» و یا در عبارت «و قال صلى اللّه علیه و سلم: إن اللّه خلق آدم على صورته» به صحیح مسلم ارجاع داده است. (صفحه 7)
این کتاب فاقد هرگونه عبارتپردازیهای توضیحی و تفسیری مؤلف، برای تبیین و تفسیر اندیشههای ابنعربی در خصوص انسان کامل و مصادیق آن است و مانند یک جورچین، از کتابهای ابنعربی مطالبی انتخاب، تقطیع و کنار هم در این کتاب، چیده شده است.
ارزیابی محتوایی
مقدمه کتاب حاصل اندیشه شخصی الغراب درباره اندیشههای ابنعربی به تاریخ25 شعبان 1401 ق 27/6/1981 ق نوشتهشده است؛ او بهتمامی در مقدمه کتاب ظهور دارد.
مطلب مهم مقدمه پس حمد الهی در خصوص آفرینش انسان و انتخاب و اختیارهای الهی از میان جنس، نوع و شخص است و بهصورت مشخص میگوید: «أن اللّه اصطفى من کل جنس نوعا، و من کل نوع شخصا، و اختاره عنایة منه بذلک المختار، أو عنایة بالغیر بسببه، و قد یختار من الجنس النوعین و الثلاثة، و قد یختار من النوع الشخصین و الثلاثة و الأکثر، فاختار من النوع الإنسانی المؤمنین، و اختار من المؤمنین الأولیاء، و اختار من الأولیاء الأنبیاء، و اختار من الأنبیاء الرسل، و فضل بعضهم على بعض، فهذا النوع الإنسانی فیه خصائص و صفوة، و أعلى الخواص فیه من العباد الرسل علیهم السلام، و لهم مقام النبوة و الولایة و الإیمان.»
و درنهایت تنها فرد از انسان کامل را با عبارات« هذا الواحد هو الذی یشار إلیه بالإنسان الکامل فی زمانه، و له رتبة الخلافة، فهو خلیفة اللّه فی أرضه و یسمى القطب الغوث الفرد» معرفی میکند که تنها در صورت، با دیگر شبیه است و مابقی افراد انسانی ازنظر او «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا» انسان حیوانیاند که مانند حیوانات از نعمتهای الهی بهرهمند میشوند، اگرچه امکان عروج از مکانت فعلی را بالقوه دارا هستند.
با توجه به این عبارات، میتوان گفت مقدمه الغراب اگرچه فاقد ارجاعات معمول استاما همان اندیشهابنعربی است که توسط الغراب کنار هم چیده شده است.
«الانسانالکاملمنکلامالشیخ الاکبرمحیالدینابنالعربی» عنوان روی جلد این کتاب، متناسب با محتوای کتاب، اگرچه نو و بدیع نیست اما از آن دسته عناوین جذاب در حوزه اندیشههای ابنعربی برای عرفان پژوهان است.
مطالب کتاب متناسب با عناوین فهرست، به ویژگیهای انسان کامل اشاره دارد، اگرچه برخی عناوین با عنوانهای دیگر همپوشانی دارد، مانند «الإنسان الکامل جامع لصورة الحق و صورة العالم» در صفحه 13 و «الإنسان الکامل على الصورة الإلهیة» در صفحه 11 و «الإنسان الکامل على صورة العالم و مختصره» در صفحه 10 و در بخش دوم کتاب، «مبایعه القطب» صفحه 14 «مبایعه القطب من الحضره النایبه» صفحه 15 و «القطب النائب واحد من الافراد» صفحه 8. به دلیل وابستگی مطالب تحت این عناوین فرعی، مؤلف میتوانست این عناوین فرعی را در یک عنوان تجمیع کند تا خواننده شاهد دو فهرست بیستوپنج عنوانی برای یک کتاب 60 صفحهای نباشد.
این کتاب همانطور که محمودالغراب، در انتهای مقدمه خود آورده است گردآوری نظرات شیخ اکبر است «و قد قمت بجمع ما قاله الشیخ الأکبر محیالدین ابن العربی عن الإنسان الکامل و صفاته و أحواله، من کتب الشیخ، و کذا ما قاله عن القطب الغوث...»(صفحه 6). مؤلف قصد دارد نظرات ابنعربی را درباره صفات و احوال انسان کامل همچنین در خصوص القطب الغوث الفرد از کتابهای شیخ جمعآوری و در یکجا در اختیار خواننده قرار دهد بنابراین مطالب کتاب را بدون پردازش علمی با دقت در امانتداری، از میان کتابهای منسوب به ابنعربی، بریده و در کنار هم قرار داده است. معلوم نیست هدف الغراب برای گردآوری این اندیشه ها چه بوده که حتی به خود اجازه توضیح و تفسیر کلمات غامض و گاه مبهم ابنعربی را نداده است و یا چه نیازی بود که این نظرات از کتابی به کتاب دیگر منتقل شود؟
او از انسان حیوانی و انسان کامل در صفحه 8 با عبارت «فتأمل درجة الإنسان الحیوان من درجة الإنسان الکامل» یاد میکند و نسبت و رابطه این دو را مطرح نمیکند اگرچه در عنوان «الفرق بین الإنسانالکامل و الإنسانالحیوان» خواننده را تشنه میکند، اما پس از کلیگوییهای معمول، درنهایت با جمله «فإن الإنسان الحیوان یرزق رزق الحیوان، و هو للکامل و زیادة، فإن الکامل له رزق إلهی لا یناله الإنسان الحیوان، و هو ما یتغذى به من علوم الفکر، الذی لا یکون للإنسان الحیوان، و الکشف و الذوق و الفکر الصحیح» از جلد سه فتوحات مکیه» تنها به ذکر تفاوت رزق این دو اشاره میکند.(صفحه 10)
رزق، مشترک لفظی است که ابنعربی آن را بر رزق حیوان و رزق الهی- کشف، ذوق، تفکر صحیح- گذاشته است، شایسته بود الغراب نسبت این دو نوع رزق را بیان میکرد و علت تعمیم رزق، بر رزق حیوانی و رزق الهی را توضیح میداد.
همچنین در ذیل عنوان اول کتاب «خلق الصورة الإنسانیة و ظهورها من وجود فرق إلى وجود جمع»(صفحه 7) مناسب بود عالم جمع و فرق را تعریف کرده و به عبارتی کوتاه و مبهم در انتهای همان قسمت بسنده نمیکرد او در این خصوص از قول ابنعربی میگوید «فجمیع العالم برز من عدم إلى وجود إلا الإنسان وحده، فإنه ظهر من وجود إلى وجود، من وجود فرق إلى وجود جمع،...»(صفحه 8) عالم از عدم به وجود آمد و تنها انسان از وجودی به وجود دیگر منتقلشده است؛ درک خواننده غیرمتخصص، در خصوص عالم جمع و عالم فرق منحصر به این میشود که این عالم وجود دارد و عدم نیست.
این نمونهای از در هم آمیختن برخی از اندیشههای ابنعربی توسط محمودالغراب برای تعریف انسان کامل است.
بخش دوم این کتاب با عنوان اصلی «القطب الغوث الفرد» است این عنوان ازجلد چهارم فتوحات مکیه صفحه 559 «و... کنت صائما ذلک الیوم فاتفق أن الشیخ دعانی للإفطار معه فحضرت و وجدت منه إقبالا و لطفا فقلت له یا سیدی هل تعرف القطب الغوث الفرد فی زماننا فقال مالک و لهذا کل فعرفت أنه یعرفه...) اقتباسشده است. به نظرمیرسد در این قسمت الغراب همانطور که در مقدمه گفته، انسان کامل را همان القطب الغوث الفرد میداند که برای معرفی آن، از بیستوچهار عنوان فرعی، کمک گرفته است.
او ابتدا درصدد تعریف قطب با عبارات ابنعربی بدون هیچ توضیح و تفسیری است و قطب را با جمله « کل شیء یدور علیه أمر ما من الأمور، فذلک الشیء قطب ذلک الأمر، و ما من شیء إلا و هو مرکب من روح و صورة...» معنا میکند. (صفحه 3 قسمت دوم) هر چیزی که برمحور آن امری از امور بگردد قطب نامیده میشود؛ اما دو پسوند وصفی «الغوث» و «الفرد» را تعریف نمیکند. بهتر بود در معنی القطب وضعیت این دو کلمه مشخص و تعریف میشد که «هو» در عنوان این قسمت از کتاب، در تقدیر گرفتهشده هر سه کلمه القطب الغوث و الفرد صفت مشبه برای هو و انسان کامل است؛ اما الغراب تنها با تعیین مصداق و کلیگویی در خصوص قطب با ارجاع به فتوحات مکیه ج 4 صفحه 75 و فصوصالحکم ج 2 و ج 4 و ج 3 صفحات 6/76. 86 مطالب را به پایان میبرد.
نظر نهایی
قلم گردآورنده کتاب، تنها در مقدمه و انتخاب عناوین فرعی مشهود است. خواننده برای مطالعه کتاب نیازمند رمزگشایی ابتدایی از روش ارجاعات و حتی منابع دارد زیرا منابع هم بدون شناسنامه کامل فقط به ذکر نام کتاب، آورده شده است. ارجاعات نیز، با حروف کدگذاری شدهاست بهطوریکه خواننده غیرمتخصص، نمیداند این ارجاعات به کدام کتاب اصلی برمیگردد، شاید نسخه خطی محمودالغراب بدون هیچگونه ویراستاری دقیق و فنی به چاپ رسیده است.
از سویی دیگر، این کتاب دارای یک مقدمه است اما شمارهگذاری صفحات دو بار، از شماره یک شروعشده و دو فهرست دارد که خواننده نمیداند با دو کتابِ مستقل روبروست یا با یک کتاب دو فصلی.
اگر محمودالغراب عنوان «الإنسانالکاملمنکلامالشیخالأکبر» را در یک کتاب مستقل به همراه یک مقدمه و یک فهرست تهیه میکرد و کتاب «القطب الغوث الفرد» را با مقدمه و فهرست مجزا تنظیم میکرد منطقیتر به نظر میرسید.
لازم به ذکر است، مخاطب این کتاب، خواننده عام نیست، زیرا حجمی از اندیشههای ابنعربی بدون هرگونه پردازش، آن را به کتاب تخصصی ارتقا داده است اما خواننده متخصص نیز در باب اندیشههای ابنعربی نیازمند مطالعه دیدگاههای مختلف است درحالیکه این کتاب فاقد هرگونه تفسیر است و متخصص عرفان پژوه برای اطلاع از اندیشههای ابنعربی، نیازی به مطالعه این کتاب ندارد.
شاید تنها وجه مفید این کتاب، استخراج مطالب مهم در خصوص انسان کامل در یک مجموعه است که با استفاده از ویرگولهای بجا و متناسب، خواندن عبارات را آسان و فهم آن را ساده کرده است درنتیجه خواننده تقابل و تضاد موجود در آراء ابنعربی را بهراحتی درک میکند.
[1] -مستندیازشرححال او در دسترس نیست این مختصر توسط یکی از دوستان در اختیار قرارگرفت.