نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه سوره، دستیار ستادی کمیسیون اجتماعی هیئت دولت
درباره نویسنده
ابراهیم فیاض (زاده ۱۳۴۲ در کازرون) پژوهشگر ایرانی حوزه جامعهشناسی و انسانشناسی و دانشیار گروه مردمشناسی دانشگاه تهران است. او مدرک کارشناسی را در رشته جامعهشناسی (۱۳۷۲)، کارشناسی ارشد را در رشته مردمشناسی (۱۳۷۴)، دکتری را در رشته فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه تهران (۱۳۸۱) و دکتری دیگری در همین رشته (فرهنگ و ارتباطات) از دانشگاه امام صادق (ع) (۱۳۸۷) اخذ کرده است.
از آثار تالیفی او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- "ایران آینده به سوی الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایران"
- "مردم شناسی دینی توسعه در ایران (دین، فرهنگ و توسعه در ایران)"
- "جامعه شناسی معرفتی ادبیات و ارتباطات"
- "مهندسی فرهنگ عمومی، رهیافتهای نظری"
- "مردم شناسی تاریخی (شناختی علم در ایران)"
- "سیاست دین و فرهنگ"
- "تولید علم و علوم انسانی"
- "مهندسی فرهنگ عمومی (راهبردها)"
- "مردم شناسی ایرانی تاملاتی در وضع امروز ایران"
- "حکمت اجتماعی و پویایی ایرانی (جلد دوم)"
مقدمه
ابراهیم فیاض جامعه شناس معاصر، از جمله جامعه شناسانی است که بی پروا و صریح در مورد بسیاری از مسائل مختلف کشور، از فرهنگ و جامعه گرفته تا سیاست و فلسفه و نقد فیلم به اظهار نظر میپردازد و اظهارات متفاوت و بی پرده وی مورد توجه رسانهها و صاحب نظران مختلف قرار میگیرد.
تلاش او برای جامع نگری و متفاوت نگری برخی را دلزده و برخی دیگر را به اندیشیدن واداشته است. شیوه نگرش سیالی که او ذیل عنوان دیدگاههای مردم شناسانه ارائه میکند دایره وسیعی را در برمیگیرد.
او منتقد مواجهه ایران و غرب است و این نوع از مواجهه را از ابتدا اشتباه میداند و اظهار میکند که ما به هیچ وجه غرب را نفهمیدهایم، زیرا بر روی سرشاخه نشسته و بحث میکنیم و هیچ وقت به ریشههای آن توجه کافی و وافی نداشتهایم.
کتاب «مردم شناسی ایرانی؛ تاملاتی در وضع امروز ایران» مجموعه نوشتارها و مصاحبههای وی است که به صورت کتاب گردآوری و منتشر شده است.
این کتاب 168 صفحه ای، مشتمل بر 26 عنوان یادداشت است که در آن به مسائل مختلفی از جمله جمعیت شناسی، هویت، مباحث جنسی و جنسیتی ، حجاب، بررسی مردم شناسانه حوزه علمیه قم و زلزله بم و بررسی واقعه عاشورا پرداخته شده است.
مروری بر محتوای کتاب
در دو یادداشت نخست با عنوان مردم شناسی جمعیت ایران، ضمن توضیح علم جمعیت شناسی و توصیف پیشینه و آغاز پیدایش آن، به نقد جمعیت شناسی پرداخته و مبنای آن را اقتصاد میداند. او معتقد است جمعیت شناسی در درون خود مبنایی اقتصادی، زیستی، تکاملی و حیوانی دارد نه مبنایی انسانی و از این جهت مانند اقتصاد بیرحم و غیراخلاقی عمل میکند. و نتیجه میگیرد جمعیت شناسی از بعد اخلاقی و فرهنگی دچار اشکال شده است اما مردم شناسی اینگونه نیست، زیرا معتقد است باید به بعد فرهنگی و غریزی جمعیت توجه کرد و نه بعد تقلیل یافته و ریاضیوار جمعیت شناختی آن.
او در ادامه توضیح میدهد که جمعیت شناسان با دیدگاههای خود مشکلات فراوانی را بر سر راه خانواده ایجاد نمودهاند.
سیاستهای کاهش جمعیت خانوادههایی را که فرزندان کمتری دارند بیشتر در معرض آسیب قرار میدهد. ضعف بنیان خانواده، ناشی از کاهش روابط احساسی و عاطفی و کوچک شدن ابعاد خانواده و به تبع آن کم شدن خویشاوندیهاست. بنابراین خانوادهای که پشتوانهاش خویشاوندی است از بین خواهد رفت و احساس تنهایی و خودمحوری نتیجهای جز افزایش طلاق نخواهد داشت.
وی معتقد است داشتن فرزند از مسائل مهمی است که عقلانیت خانواده محور، نه عقلانیت اقتصادی یا ابزاری آن را تایید میکند.
در یاداشتی که با عنوان مسائل جنسی و فرهنگ عمومی آمده، به بیان دیدگاه مالینوفسکی پرداخته؛ مالینوفسکی معتقد است که میتوان جامعه را از نظر فرهنگی از سه زاویه مطالعه کرد و به ساختار فرهنگی آن دست یافت: 1- ساختار اقتصادی 2- ساختار زبانی 3- ساختار جنسی.
به اعتقاد وی ساختار جنسی در شناخت جامعه نقشی عمده ایفا کرده و ساختار واقعی آن را در عمق و سطح نمایان میسازد.
وی در ادامه به بررسی وضعیت مسائل جنسی در ایران پرداخته و اعتقاد دارد با وجود اینکه ایران کشوری شرقی و اسلامی است اما مسئله جنسی نفوذ خود را بر کشور ما وارد کرده است. وی ارتباطات را از عوامل تغییر نگرش جنسی و صدور و تحول فرهنگی جنسی کشور را از مبدا تهران میداند.
وی، همچنین علم محوری در این مسئله را عامل نادیده گرفتن دین و سنت دانسته و آن را هنجارشکنی قلمداد میکند. رواج کتابهای آموزشی در این زمینه فرهنگ جنسی را پویایی بخشیده و بر بحران افزوده است.
در بخش دیگری به مسئله بم از منظر مردم شناسی پرداخته و غفلت بزرگ نخبگان در این حادثه را مورد توجه قرار داده است. ضمن اشاره به بی توجهی صدا و سیما در ساعات اولیه این فاجعه، بزرگترین ضعف نخبگان را ناتوانی در ساماندهی مردم برای عملیات نجات میداند. آموزش مردم برای مواجهه با بحران بسیاری از مشکلات را حل میکند. در این زمینه استفاده از علوم اجتماعی بسیار ضروری است. درک زندگی، تاریخ، فرهنگ و زیست بوم مردم بم برای بازسازی بسیار ضروری بود.
در یادداشت دیگری که با عنوان ثبات و تغییر ایرانی به ثبت رسیده اذعان میدارد هر تفسیری که به ثبات نیانجامد به بحران تبدیل میشود. شناخت تغییرات جامعه ایران و بحرانهایی که بر آن مترتب است و نیز آثار معرفتی ساختاری این بحرانها در شناخت آینده ایران موثر است.
وی در یادداشت مردم شناسی ملاصدرا، شناخت فرهنگی اجتماعی وی را یکی از ضرورتهای فرهنگی و تاریخی ایران میداند و معتقد است انقلاب اسلامی براساس فلسفه ملاصدرا بوجود آمده و صیرورت جوهری و گوهری را به صیرورت تاریخی بدل کرده است.
در ادامه، مردم شناسی وهابیت را تفسیر و توضیحاتی در خصوص پیدایش و ماهیت این فرقه ارائه مینماید.
در بخش دیگری با عنوان چارچوبی برای مطالعه هویت ایرانی، پیشینه تمدنی و مذهبی ایرانیان را بیان کرده و با توصیف ویژگیهای فرهنگی و جغرافیایی ایران و زبان فرارسی شرایط زندگی در این سرزمین و آثار آن بر هویت مردم را بررسی مینماید.
مردم شناسی بهاییت جدید عنوان یادداشت دیگری است که فیاض آن را مذهب مدرن ایرانی میداند که دولت انگلیس آن را بوجود اورده است. به زعم وی مذهب بهاییت از تفسیر یهودی مذهب تشیع ینی پروتستانتیسم شیعی در ایران آغاز شد و از ملی گرایی ایرانی نیز بهره برد.
در دو یادداشت دیگر با عناوین مردم شناسی تمدن جام جهانی و مردم شناسی جنگ و صلح ضمن بیان رابطه فرهنگ و تمدن و ارتباط آن با فوتبال، آن را رهیافتی میان فرهنگی میداند؛ وی هم چنین جنگ ایران و عراق را زمینه ساز تحولات درون جغرافیایی یا همان تلفیق جغرافیایی ایران دانسته است.
در بخش دیگر کتاب با عنوان «اشتیاق زنان به حجاب، بیشتر از مردان» ذیل زیربخشهای 12 گانه 1- ارتباط لباس با انسان شناسی جنسی و فرهنگ جنسی، 2- افزایش طلاق و کاهش ازدواج در منطقه مرفه نشین، 3- آغاز فلسفه از هبوط آدم و هوا، 4- توجه بیشتر زنان به لباس و پوشش، 5- توجه مدرنیسم به برهنگی، 6- تقابل پست مدرنیسیم و مدرنیسم با حجاب، 7-نقطه آغاز تمدن، 8- تمدن؛ بازسازی مردانه فرهنگ زنانه، 9- جاذبه اقتصادی؛ جانشین جاذبه جنسی، 10- توجه ویژه اسلام به سلامت جنسی، 11- موقعیت اسف بار زن غربی، 12- پوشیدگی، چقدر؟ پرداخته شده است.
مردم شناسی دینی فلسفه عنوان بخش دیگری از کتاب است که در ابتدای آن به تعریف فلسفه و نسبت آن با دانشهای دیگر پرداخته شده است. به زعم نویسنده تنظیم روابط سه گانه مذهب، فلسفه و دانشهای بشری، موضوع مردم شناسی دینی فلسفه است که به روش شناسی آن نیز نیم نگاهی دارد. در این نگاه هر فرهنگ منطق خاص خود را دارد و با توجه به فرهنگهای متفاوت در جهان و حوزههای فرهنگی مربوط به آن، منطقها شکل میگیرد. وی ضمن نقد فلسفه کثرت گرای غربی، گرایشات فلسفی در ایران را که برای تبدیل کثرت به وحدت از عرفان کمک میگیرد مورد توجه قرار میدهد.
در بخش مردم شناسی حوزه علمیه قُم، عالم محوری حوزهها را مورد توجه قرار داده و آن را از بنیانهای حوزه علمیه میداند و نگرانی خود را از گرایش حوه علمیه قم از عالم محوری به خانواده محوری ابراز مینماید.
در بخش دیگری از کتاب بحث مرم شناسی تاریخی عاشورا شرح داده شده و ضمن تشریح تاریخ صدر اسلام اذعان میدارد قبیله گرایی به اشرافیت در حکومت اسلامی تبدیل شد. اختلاف در واقعه غدیر تا جنگهای زمان خلافت حضرت علی (ع) و پس از آن صلح امام حسن و قیام عاشورا را نتیجه قبیله گرایی میداند.
بخش دیگر کتاب با عنوان خود را بیان کنیم، به مشکلات جوانان برای ازدواج و نیازهای جنسی پرداخته و عامل مشکلات جنسی در زوجها را ناتوانی در بیان خود و مشکلات به صورت شفاف و صریح میداند که نیاز به تمرین دارد.
در بخش مردم شناسی فلسفی رابطه فرهنگ و فلسفه را را بررسی نموده و آن را فرایندهایی میداند که فرهنگ طی آن خود را به فلسفه آغشته سازد و یا نظام معنایی خود را به نظامی مفهومی تبدیل کندو عقلانیت مخصوص به خود را خلق نماید. در ادامه به بررسی اجمالی فلسفه اسلامی و دیدگاه فیلسوفان اسلامی چون ابن سینا و ملاصدرا میپردازد.
دکتر فیاض در یادداشت دیگری با عنوان مردم شناسی فلسفه و پیشرفت بیان مینماید که فلسفه تقلیل فرهنگ به عقل خود بنیاد است اما فرهنگ عمومیت بخش فلسفه است.
مردم شناسی راه و پیشرفت، عنوان بخش دیگری از کتاب است که در آن به اهمیت امنیت ارتباطات جادهای و تاثیر آن بر ارتباطات حوزه فرهنگی میپردازد و آن را عامل افزایش تولید معنا میداند.
در بخش لیبرالیسم تصوف گرا ضمن اشاره به گرایشات اشرافی خاندان قاجار و پهلوی، دارالفنون را نماد وابستگی به غرب میداند.
هم چنینی در بخش تبارشناسی غرب گرایی ایرانی به مطالعه تاریخ تطبیقی ایران و غرب پرداخته و معتقد است تحولات این دو حوزه فرهنگی بعد از رنسانس به صورت یک سویه بوده و منجر به تغییرات مستمر در ایران شده است.
در بخش سکولاریسم، اسلام را دینی امضایی دانسته که رادیکالی عمل نمیکند و چون در اسلام عرف و فطرت با هم جمع شده هرگز به سکولاریسم نخواهد رسید. فطرت بزرگترین مانع سکولاریزه شدن اسلام است.
مقاله حجاب و غریزه جنسی، بیان مینماید که حجاب در غرب به معنای دوری از عمل جنسی و برهنگی یعنی آزادی عمل جنسی و غرق شدن در آن. این موضوع سبب بی رغبتی جنسی در غرب شد در حالی که حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است و با تحریک تخیل جنسی موجب معنادارشدن این مسئله میشود.
در مقاله اسلام؛ دین زندگی به نقد فرهنگی غربی پرداخته و آن را پیشرفت محور میداند در حالی که اسلام با اهمیت بر خانواده لذتهای فراوان را در اختیار انسان میگذارد.
بررسی پوپولیسم عنوان سخنرانی با همین نام است که توسط دکتر فیاض در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شده است. در این سخنرانی فیلسوفان نخبه گرا را در برابر مردم عادی میداند و معتقد است علوم اجتماعی ما هنوز نتوانسته معضلات جدید اجتماعی جامعه را تعریف کند. ولی پوپولیسم را فهم بهتر مردم میداند و معتقد است اگر انسان سوژه شود از خودبیگانه خواهد شد. ولی ضمن استقبال از پوپولیسم، اذعان میدارد آینده علوم اجتماعی پوپولیسم است و دنیا روز به روز پوپولیست تر خواهد شد و مردم خودآگاهی فرهنگی و سیاسی پیدا خواهند کرد.
بخش آخر کتاب با عنوان «ایران بدون مردم شناسی به جایی نمیرسد» مربوط به مصاحبه دکتر فیاض با خانه انسان شناسی ایران است. در این پرسش و پاسخها از دانشگاه و نحوه تدریس و ارتباط با دانشجویان تا دیدگاههای دکتر فیاض در خصوص حوزه و دانشگاه و ارتباط شکل گرفته در این دو عرصه و با دانشجویان مورد بحث قرار میگیرد.
ملاحظات انتقادی درباره کتاب
در کتاب مردم شناسی ایرانی؛ تاملاتی در وضع امروز ایران مجموعه ای از سخنرانیها و مقالات و مصاحبههای دکتر فیاض گردآوری و به صورت یکجا در قالب کتاب منتشر شده است. از آنجا که محتوا و سخنان نویسنده کتاب در مقاطع زمانی مختلف ایراد شده پراکندگی محتوایی و تکرار برخی موضوعات در کتاب به چشم میخورد.
این سخنرانیها در طی سالهای مختلف، در هفته نامه پگاه حوزه، هفته نامه پنجره، سایت موج چهارم، خبرنامه دانشجویان ایران و دیگر رسانهها به چاپ رسیده و مجددا در این کتاب منتشر شده است.
از دیگر سو در برخی موارد ویرایش مورد نیز برای تغییر زبان گفناری به نوشتاری به خوبی انجام نشده و در حین خواندن این احساس را به ذهن خواننده متبادر میکند که در حال خواندن یک من سخنرانی پیاده شده است و نه یک کتاب منسجم با ساختار مشخص.
محل و تاریخ انتشار بیشتر مقالات به صورت پانویس در صفحه نخست آن درج شده اما تاریخ انتشار مقالاتی نظیر حجاب و غریزه جنسی، ایران بدون مردم شناسی به جایی نمیرسد، تبارشناسی غرب گرایی ایرانی و چند مورد دیگر درج نشده است.
برخی عناوین با محتوای مقاله یا سخنرانی مطابقت ندارد و در برخی موارد عناوین مشابه و تکراری برای مقالات انتخاب شده است. درج کلمه مردم شناسی در عنوان هر مقاله باعث ایجاد حشو در عناوین شده و در بیشتر موارد قابل حذف و تغییر است.
در مقاله مردم شناسی فلسفه و پیشرفت بیشتر به رابط فلسفه و عرفان و فرهنگ پرداخته و تنها در یک پاراگراف در صفحه 103 مسئله پیشرفت را در قالب مدرنیسیم به نقد کشیده است و به نوعی ادامه مقاله مردم شناسی فلسفی است.
همچنین، مقالههای با موضوعات عام زندگی روزمره در صورتی که در کنار هم قرار میگرفت و در مواردی ادغام میشد، مناسبتر به نظر میرسید.
مقالات اشتیاق زن به حجاب بیش از مردان انطباقی با مسائل مطرح شده در ذیل این مقاله ندارد و مشخص نیست این عنوان از کدام قسمت سخنان نویسنده استنتاج شده است.
به طور کلی از آنجا که کتاب حاوی دیدگاههای نویسنده است که در موقعیتهای مختلف بیان شده، جهانبینی وی را نشان میدهد؛ رویکرد انتقادی به غرب و نظریههای غربی در تمام عناوین آشکار است و به لحاظ روش شناختی و علمی کمتر به مسائل پرداخته شده است.
همچنین، در انتهای کتاب بخشی با عنوان منابع یا کتابنامه که به نشان دهنده ارجاعات نویسنده در سخنرانیها و مقالاتش باشد به چشم نمیخورد.