نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه سوره، دستیار ستادی کمیسیون اجتماعی هیئت دولت
کتاب خودمردمنگاری هویت دانشگاهی نوشته دکتر نعمت الله فاضلی در سال ۱۳۹۶ نوشته و توسط انتشارات تیسا در ۵۵۰ نسخه برای اولین بار به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر روایت تحلیلی از تجربیات خود نویسنده به عنوان یک محقق و استاد دانشگاه است که تلاش میکند تا داستان زندگی تحصیلی و تجربههای آموزشی و پژوهشی خود را برمبنای رویکرد اتواتنوگرافی یا خودمردمنگاری بیان کند، این کتاب کاربرد یکی از روشهای مردم نگاری است که به ما کمک میکند تا داستانهای زندگی و تجربیات شخصیمان را با کمک نظریهها و مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی روایت کنیم.
درباره مؤلف
نعمتالله فاضلی (زاده ۱ شهریور ۱۳۴۳، اراک) انسانشناس و نویسنده ایرانی است. فاضلی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از سال ۱۳۹۱ تاکنون بوده است. او دکترای خود را در رشته انسانشناسی اجتماعی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن در سال ۱۳۸۳ اخذ کرد. ایشان نقش مؤثری در گسترش رشته انسانشناسی فرهنگی و مطالعات فرهنگی در ایران داشته است. دکتر فاضلی آثار متعددی در حوزه انسانشناسی، مطالعات فرهنگی، مطالعات شهری و فرهنگ ایران معاصر تألیف و ترجمه کردهاست.
از جمله آثار ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- مدرن، یا، امروزی شدن فرهنگ ایران- ۱۳۸۷.
- فرهنگ و دانشگاه، تهران- ۱۳۸۷.
- انسانشناسی مدرن در ایران معاصر-۱۳۸۸.
- مردم نگاری سفر-۱۳۹۰.
- مردم نگاری آموزش- ۱۳۹۰.
- انسانشناسی فرهنگی-۱۳۹۰.
- کافی شاپ و زندگی شهری- ۱۳۹۱.
- خانواده و زندگی شهری- ۱۳۹۱.
- همسایگی و زندگی شهری- ۱۳۹۱.
- فرهنگ و شهر- ۱۳۹۱.
- مردم نگاری هنر- ۱۳۹۱.
- مردم نگاری فرهنگ- ۱۳۹۱.
- نگرشی نو به سیاست فرهنگی- ۱۳۹۲.
- بررسی متون طنز عامیانه ایرانی- ۱۳۹۳.
- تاریخ فرهنگی ایران مدرن -۱۳۹۳.
- پشت دریاها شهری است-۱۳۹۲.
- در حوالی همین کوچهها- ۱۳۹۳.
- تجربه تجدد- ۱۳۹۴.
- مسئله چیست؟ مسئلهشناسی فرهنگی از دیدگاه مطالعات فرهنگی- ۱۳۹۴.
- زنانه شدن فضای شهری در ایران امروز- ۱۳۹۵.
- شادی و فرهنگ-۱۳۹۵.
همچنین ایشان سخنرانیها، نشستها و گفتگوهای متعددی در ارتباط با فرهنگ معاصر ایران و موضوعات مختلف علومانسانی و اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی و دانشگاههای مختلف ایران داشته است. علاوه بر این، فاضلی با نوشتن مقالات و یادداشتهای مختلف و گفتگو و مصاحبه با مطبوعات غیر دانشگاهی از جمله روزنامه ایران، همشهری، اعتماد و شرق در حوزه عمومی نیز فعالیت دارد. بخشی از این گفتگوها و مصاحبهها در کتاب در حوالی همین کوچهها منتشر شده است.
مقدمه
فاضلی به عنوان یکی از نمایندگان انسانشناسی مدرن و مطالعات فرهنگی در ایران، نوآوریهای مهمی در روششناسی این رشتهها داشته است. یکی از نوآوریهای او در این زمینه، ترویج روش اتواتنوگرافی یا خودمردمنگاری بودهاست. فاضلی اتواتنوگرافی را یک رویکرد روششناسانه در مطالعات حوزه علوم انسانی، اجتماعی و فرهنگی میداند که هدف و دال مرکزی آن «مطالعه خود» و «توجه به خود» است. منظور از خود در اینجا، محقق است. به اعتقاد فاضلی، در این روش، محقق دادههای تحقیق را براساس زندگی شخصی اش تهیه میکند. یعنی کارها، تجربیات، فعالیتهای شغلی و فراغتی و نقشهای اجتماعی محقق، منبعی برای تولید دانش هستند. به عبارت دیگر، در این روش، خویشتن یا خود به عنوان راهبردی روش شناسانه برای اندیشیدن، نوشتن و خلاقیت بکار میرود؛ بنابراین در خودمردم نگاری، ابژه و سوژه شناخت یکی هستند. فاضلی با توجه به کاربردهای گسترده اتواتنوگرافی، آن را روشی برای تولید آگاهی جمعی میداند و معتقد است این روش، راهی برای بروز خلاقیت و تأثیرگذاری و عاملیت محقق است. چرا که فرد محقق از این طریق میتواند روایتهای جزئی را به روایتهای کلان پیوند بزند. فاضلی اتواتنوگرافی را دموکراتیکترین روش تحقیق میداند، چرا که امکان شنیده شدن صداهای مختلف را فراهم میکند. فاضلی کتاب «خودمردمنگاری هویت دانشگاهی» را براساس روش اتواتنوگرافی نوشتهاست. او در این کتاب با بکارگیری مجموعه وسیعی از مفاهیم و نظریات علوم اجتماعی، تجربه زیسته خود را مسئلهمند کرده است.
نویسنده در این تک نگاری علمی براساس تجربه زیسته خود به تحلیل گذارهویتی یک روستایی از هویت دهقانی به هویت دانشگاهی میپردازد و به این پرسشها پاسخ میدهد که در این گذار هویتی، خانواده روستایی، فرهنگ روستایی، نظام مدرسه ای، نظام آموزش عالی، تحولات تاریخی جامعه و به طور کلی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی چه نقشی دارند؟ این گذار هویتی چه تأثیری بر اندیشه و احساس فرد میگذارد؟
فاضلی در این کتاب نشان میدهد که پژوهشگر شدن در حوزه علوم اجتماعی چیزی نیست که صرفاً با یادگیری فنون روش تحقیق ممکن شود، بلکه هویت دانشگاهی بیش از یادگیری و تسلط بر روش تحقیق است، نیازمند درونی ساختن نوعی فرهنگ است.
کتاب «خودمردمنگاری هویت دانشگاهی» به ما کمک میکند با نظریهها و مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی، داستانهای زندگی و تجربههای شخصیمان را بنویسیم. این کتاب برای خوانندگان عمومی و محققان حوزههای مطالعاتی میتواند مفید باشد، زیرا علاوه بر تخصصی بودن این کتاب زندگی شخصی و جذاب فردی موفق است که که با نثری روان نوشته شده است. قسمتی از مقدمه کتاب به قلم نویسنده: «خودمردمنگاری هویت دانشگاهی» روایت زندگینامهای نگارنده از تجربههای آموزشی و پژوهشی از دوران کودکی و قصه زندگی آدمها، نهتنها کنجکاوی ما را بر میانگیزد بلکه بخشی از عطش جستوجوگری ما را نیز مینشاند. قصههای دوران مختلف زندگی و تحصیل از مدرسه تا دانشگاه و همچنین دوره استادیام را روایت کردهام. به تأثیرات محیط روستا، خانواده، مدرسه و دانشگاه بر چگونگی شکلگیری شخصیت فکری و نوشتههایم پرداختهام. تلاش کردهام نشان دهم چیزی که موجب و انگیزه و دلیل من برای نوشتن، هوش سرشار یا استعداد ویژه نیست بلکه مسیر زندگی و تجربههای گوناگون زندگی مرا به این سو سوق داده است».
مروری بر محتوای کتاب
این کتاب مشتمل بر ۱۱۰ صفحه است که با پیش گفتار شروع و در ادامه نویسنده در سه فصل نوشته خود را به رشته تحریر درآورده است.
پیشگفتار
نویسنده در این کتاب از انقلابی به نام انقلاب آموزش عالی نام میبرد، انقلابی که به همه فرصت ورود به دانشگاه و کسب تحصیلات عالی را داده و سرنوشت خود را گره خورده با این رویداد میداند. او این رویداد تاریخی را در پیش گفتار این گونه روایت میکند:
پدیده ای بزرگ و کم نظیر در تاریخ اکنون جامعه ایران رخ داده و تمام جامعه و فرهنگ ایران تحت تأثیر آن است. در دهههای گذشته میلیونها نفر از مردم ایران، از گروههای متفاوت شهری، روستایی و عشایری در نتیجۀ گسترش آموزش عالی به دانشگاه راه پیدا کرده اند و دانش آموخته شده اند یا دانشجو هستند.
چیستی و چرایی زندگی فردی و جمعی ما اکنون با دانشگاه گره خورده است. اینها و نکات بسیار دیگر، ما را وادار میکند که از دانشگاه و تجربه آن سوال کنیم. قطعا هر کس به گونه ای به دانشگاه راه مییابد، به گونه ای مختلف این راه را طی میکند. دانشگاه برای هر فرد نسبت به دیگری چیزی متفاوت است، و هر زمان دانشگاه معنا و موقعیتی متفاوت از زمان دیگری دارد؛ ولی آیا تاکنون کسی از این جمعیت چندین میلیون نفری دانشگاه دیده و دانشگاه رفته، از خود سوال کرده است چه شد که به دانشگاه رفت، تجربه اش از دانشگاه چه بود، در دانشگاه چه کرد، دانشگاه بر زندگی او چه تأثیری گذارد، یا او بر دانشگاه چه تأثیری داشت؟
در ادامه نویسنده از انقلاب آموزش عالی در مورد خود شروع میکند و اینگونه مینویسد،میخواهم برای شما و خودم روایتی از سرگذشتم در دانشگاه و تجربهام از تحصیل علوم اجتماعی بگویم. اکنون میخواهیم ببینیم و بپرسیم چگونه یک روستایی با "هویت دهقانی" از مزارع فراهان از دانشگاه سر در میآورد و به "هویت دانشگاهی" میرسد. التبه این کتاب صرفا بیان زندگینامه نیست، بلکه مولف قصد دیگری در توسعه علوم اجتماعی از راه تامل در خویشتن و کسب خودآگاهی دارد. زیرا معتقد است که این بازاندیشی انتقادی در خویشتن و کسب خودآگاهی یکی از ابزارهای اصلی تولد اندیشه و توسعه علمی است. برای همین معتقد است،این تک نگاری را برای کمک به توسعه علوم اجتماعی و کنشگران آن نوشتهام. البته قضاوت در مورد موفقیت یا ناکامی خود را به عهده ی خواننده گذاشته است.
فصل اول؛کلیات
انسان شناس و جامعه شناس موفق کسی است که بتواند صدا و رویکردی موثر و مورد توجه در فهم و شناسایی و فرهنگ یا به طور خاص جامعه و فرهنگ خودش ارایه کند و این صدا از سوی دیگران شنیده و جدی گرفته شود.
انسان شناس و جامعه شناس موفق را باید از خلاقیت شگرف و شجاعتش در طرح دیدگاهی انتقادی و رهایی بخش و سازنده شناخت، کسی که بتوان مهر و امضایش را در متنها و نوشتهها بیافریند.
اهمیت اول این نوع تکنگاریها اقدامی اساسی برای پیشرفت علوم اجتماعی در ایران است. اولین ارزش ممکن برای این تکنگاری دست یافتن به نوعی خودآگاهی رشته است. اهمیت احتمالی دیگر این تک نگاری این است که میتوان آن را نوعی رویکرد بی دلیل برای نجات علوم اجتماعی ایران از ورطه تحصلگرایی ارتجاعی و سیطره کمیت گرایی نابارور حاکم بر آکادمیای ایران دانست. اهمیت بعدی احتمالی این تک نگاری توجهی است که به نقش خلاقیت، عاملیت و فردیت پژوهشگر در فرایند تولید اندیشه و ترویج آن کردهام.
سودمندی بعدی این نوع تک نگاریها در این است که ما کنش گران دانشگاهی فرصتی داشته باشیم تا با صدای خودمان و از درون فضاها و موقعیتها واقعی که در آن هستیم، تجربه زندگی دانشگاهی را بیان کنیم. از مزایای دیگر آن کمک به محقق است تا به نوعی فراشناخت در عمل دست یابد. منظور از فراشناخت دانشی است که به کمک آن محقق بتواند با تأمل در خود دانشگاهیش و با سوال کردن از خود و تفسیر فعالیتها و فرایندهای یادگیری و یاددهی دانشگاهیش به شناختی تازه و انتقادی از عملکرد ذهن، زبان و حرفه اش برسد.
آخرین سودمندی احتمالی این تک نگاری را در توجه به دانش عملی میدانم که استادان و محققان دانشگاهی هنگام تجربه عملی تدریس، تحقیق و تالیف کسب میکنند.
به رغم سودمندیهای زیاد به دلایل گوناگون خودمردمنگاری کار بسیار دشواری است از جمله میتوان به توضیح دادن تجربههای شخصی در حوزه تحقیق و تالیف و دشواریهای ناشی از خودآگاهی روش شناسانه و فهم دقیق تجربههای دقیق پژوهشی نام برد.
برای ارایه تحلیل از تجربیات پژوهشیام از چند مفهوم کلیدی شامل «پشت صحنه و روی صحنه» اروین گافمن و «بازاندیشی» پیربوردیو و روش خودمردمنگاری کمک میگیریم.
فصل دوم؛ خودمردمنگاری شکلگیری هویت دانشگاهی
وی در این فصل برای توصیف چگونگی شکلگیری هویت دانشگاهی خویش ضمن بیان زندگی نامه مختصر خویش، به مواردی که برای داشتن هویت دانشگاهی موثر و سازنده است از جمله سرمایه نمادی، حس مکان، سخت کوشی و پرکاری و حس اتکا و اعتماد به نفس اشاره کرده است.
نویسنده زندگی در روستا و فرهنگ کار و تولید را در سخت کوشی و پشت کار خود موثر دانسته و آشنایی با این نوع زندگی را نوعی زیستن و مطالعه میدانی در فرهنگهای قدیم دیده که بقایای زنده آن هنوز موجود است. هم چنین مشارکت فعال در حوزه و دانشگاه الهام بخش ایدهها و انگیزهها بوده است.
وی مدعی است، مطالعه و فعالیت گسترده در رشتههای مختلف موجب به دست آوردن رویکردی بین رشته ای شده و هم چنین، درگیری و مشارکت در جامعه و دانشگاه به تدریج وی را به سوی تامل و تحقیق در زمینه جامعه و فرهنگ ایران سوق داده است. متناسب با پیشرفتهای فناورانه و مخاطبان و گروههای مختلف که با آنان در ارتباط بودم شروع به نوشتن کردم.
داشتن تجربه بین فرهنگی (زیستن در فرهنگهای سنتی روستایی، مدرن شهری مانند تهران، و پسا مدرن مانند لندن) بر ذهنیت و خلاقیت نویسنده تاثیرگذار بوده است.
نقد رشته مردم شناسی یا انسان شناسی در ایران به نویسنده این فرصت را داده تا یک برنامه پژوهشی در فعالیت دانشگاهی و رشته علمی مرتبط خلق نماید. داشتن مسوولیت در یک مرکز پژوهشی- فرهنگی زمینه مناسبی برای درگیری همه جانبه من با دنیای پژوهش فرهنگی و کاربردهای آن فراهم کرد.
فصل سوم؛ خودمردمنگاری روششناختی
- تخیل یا رهیافت
یکی از نکتههایی که در فرایند نوشتن به نویسنده کمک کرده تخیل بود است. چالز رایت میلز در کتاب تخیل جامعه شناختی اصلی ترین شرط تولید علم در جامعه شناسی و علوم اجتماعی را تخیل میداند. رهیافت و تخیل چیزی است که به نوشتهها و شخصیت فکری ما هویت و انسجام میبخشد.
- علم به مثابه فراغت و خلاقیت
نویسنده گمان میکند نوع تلقی که ما از رشته علمی، علم و رابطه بین محقق و رشته داریم، نقش تعیین کننده ای بر میزان و نوع فعالیتهای پژوهشی و نگارشی ما دارد. امور آنطور که ظاهر میشوندو به نظر میرسند نیستند یعنی واقعیت اجتماعی دارای لایههای معنایی گوناگون است. شخصی کردن موضوع تحقیق موجب لذت بخش شدن آن میشود.
- تعامل و گفتگو به مثابه روش
انسانی که پیشه اش تفکر است، باید زبان محاوره اش آکنده از مفاهیم و زبان فکری و رشته ای باشد. این شیوه گفتگوی فکری موجب تقویت زبان علمی محقق و استفاده راحت و سریع از آن هنگام نگارش میشود.
- تفسیر به مثابه پژوهش
مهمترین کارکرد رهیافت و تخیل که در کار نگارش و پژوهش فراهم شده چهارچوبی برای تفسیر پدیدههاست. اصلی ترین کار پژوهشگر و نویسنده استنباط و تفسیر کردن است. برای تفسیر کردن باید درک شهودی، تجربههای زندگی، عقل سلیم، قوه خلاقه، رهیافت یا تخیل و به ویژه مفاهیم را به خوبی استفاده کرد.
- نگارش به مثابه روش
یکی از پشت صحنههای کار علمی، کشفها و نوآوریهایی است که در فرایند نگارش ظاهر میشود. ما مینویسیم تا اندیشه را در قالب نوشتن به تبلور برسانیم.
- عشق به مثابه روش
عضق مهمترین جوهر کار فکری اصیل است. هایدگر در کتاب معنای تفکر چیست مینویسد ما تنها قادر به انجام کاری هستیم که آن را دوست داریم. برای نوشتن خلاقه و اصیل داشتن انگیزه مهم است.
- روش به مثابه فرهنگ
نویسنده اولین ذهیت پنهان را که هدایت کننده همه نوشتههایش است، تلقی اش از معنای روش میداند. به اعتقاد نویسنده روش بیش از اینکه صرفا مجموعه ای فنون تحقیق باشد نوعی شیوه زندگی و ساختار احساسات است. شیوه زندگی ماست که رویکرد ما به جامعه و فرهنگ، دستور کار تحقیقاتی، سبک نگارش، انگیزههای ما برای تحقیق و نوشتن، فرصتهای مالی و زمانی برای تولید اندیشه و ابعاد دیگر فعالیتهای فکری ما را تعیین میکند.
ملاحظاتی در مورد کتاب
در جامعه ایرانی، اصولا نخبگان به ندرت از اندرونی خودشان صحبت کرده اند، گویی روشنفکری و نخبگانی در ایران امری دربسته و رازآلود است. التبه این کتاب صرفا بیان زندگینامه نیست، بلکه مولف قصد دیگری در توسعه علوم اجتماعی از راه تامل در خویشتن و کسب خودآگاهی دارد. زیرا معتقد است که این بازاندیشی انتقادی در خویشتن و کسب خودآگاهی یکی از ابزارهای اصلی تولد اندیشه و توسعه علمی است. برای همین معتقد است "این تک نگاری را برای کمک به توسعه علوم اجتماعی و کنشگران آن نوشتهام"
. به همین سبب مولف این نوع نوشتار معطوف به خودآگاهی را به مثابه روشی برای توسعه علوم اجتماعی در ایران در نظر میگیرد.
مبنای این کتاب، طرح پرسش از هویت انسان دانشگاهی است. به تعبیر بوردیو عالی ترین طبقه بندی کننده" همیشه از طبقه بندی شدن و شناخته شدن طفره میرفته است. دکتر فاضلی برآنست که عدم شناخت بنیانهای انسان دانشگاهی مطلوب و فقدان آنها در بخش مهم از قشر دانشگاهی ما سبب وضع موجود و بی روح بودن تولیدات علوم اجتماعی ایرانی است، تولیداتی که نه معنای خاصی دارند و نه سودمندی ای به حال جامعه و نه مخاطبی دارند و نه اصالتی در نوشتار.
این کتاب تلاشی برای نشان دادن پشت صحنه حیات یکی از متخصصان مهم علوم اجتماعی ایران است. البته میتوان گفت که کتاب نوعی بازاندیشی انتقادی و معطوف به خودآگاهی توسط مولف است. هرچند نمیتوان آن را به مانند سنگی بر گوری جلال آل احمد نوعی اعتراف از زوایای پنهان زندگی یک روشنفکر دانست. اعتراف در آن حد، نیازمند آشکار سازی اندرونی ترین لایههای زندگی شخصی و خانوادگی مولف است، چیزی که فاضلی صرفا در حوزه پیشینه روستایی اش آن را بیان کرده، و هیچ روایت دقیقی از اندرونی زندگی پیشین و امروزینش ندارد. اما جسارتی که آقا نجفی قوچانی در بیان ریزترین جزییات زندگی اش داشته یا جلالآلاحمد نیز اینگونه جزییات شخصی خصوصی ترین وجوه زندگی شان را بیان کرده اند، این کتاب اشاره ای به آنها ندارد. در هیچ جای کتاب متوجه نمیشویم تشکیل خانواده و داشتن فرزند، کجای حیات فکری یک روشنفکر و انسان دانشگاهی ایران است. شاید در سرتاسر کتاب، صرفا یک بار اسمی از خانواده مولف آمده است. کتاب صرفا واکاوی و اعتراف وجوه مختلف حیات فکری مولف است. نوعی اعتراف اما صرفا در عرصه فکر و اندیشه ورزی. نه بیشتر و نه کمتر.
هرچند مولف معتقد است این کتاب صرفا یک مطالعه موردی و منفرد است که قابل تعمیم به همه نیست، ولی میتواند بصیرتهایی از فرآیند دانشگاهی شدن و کسب هویت دانشگاهی موفق در ایران به ما بدهد.
کتاب که با قلمی روان و نثر ساده و زیبا نوشته شده، به خوبی نشان میدهد که چگونه نعمت الله فاضلی به مثابه یک انسان دانشگاهی از لابلای مختصات حیات روستایی و بعد هم تحصیل در تبریز و تهران و درنهایت در لندن برساخته شده است.
البته فاضلی هرچند کمتر از تابوهای حیات دانشگاهی ایرانی حرف میزند، اما در نهایت در لفافه ای بیان میکند که این کتاب، سرگذشت یک شورشی محافظه کار است، شورشی ای که میخواهد در این میدان بازی کند، لذا گاه به نعل میزند و گاه به تخته، تا بتواند عاملیت خودش را در این میدان برای تولید اندیشه و توسعه جامعه و ارتقای کیفیت زندگی این جامعه ایفا کند.
در این شرایط انسان دانشگاهی باید با تمام قوا تولید خلاقانه داشته باشد، بنویسد و مولد اندیشه باشد. به همین سبب هم فاضلی به اهمیت قانون طلایی میدان آکادمیک یعنی نوشتن تاکید دارد.