در باره مؤلف و مصحِّح
مؤلّف کتاب، عزیز ابن محمد النَسَفی یا عزیزالدین نَسَفی معروف به عزیز از عرفای فارسینویس برجسته قرن ششم و هفتم هجری از خطه نَسَف یا نَخشَب خوارزم بوده است. بخش اعظم آثار نسفی منتشر نشده است. همانگونه که موله مصصح کتاب نیز متذکر شده است اگرچه نسخههای دستنویس غامض نسفی، متعدد و تکراری است اما سبک نگارش وی ساده و روشن است و همین امر باعث شده خوانندگان بسیاری آنها را بخوانند و جعل کنند. در نهایت ما شاهد نسخههای متعدد از آثار نسفی با ضریب اطمینان پایین هستیم. برخی از آثار وی:
مقصد الاقصی
زبده الحقایق
بیان التنزیل یا کتاب التنزیل
کشف الحقایق
الانسان الکامل (مجموعه رسائل)
منازل السائرین (اصول و فروع)
سرانجام کشف الحقایق
مصحِّح این کتاب، ماریژان موله (متولد لیوبلیانا، 1924م، درگذشته پاریس، 1963م) محقق برجسته اسلوانیایی- لهستانی در زمینه مطالعات ایران میانه و مدرن بود. موله، که متاسفانه در اوان درخشش علمیاش در سن 39 سالگی درگذشت، یکی از بااستعدادترین ایرانپژوهان نسل خود بود. او نخست به تحصیل زبانشناسی و ریاضیات پرداخت اما به یکباره برای همیشه زبانشناسی را رها کرد تا خود را عمدتاً به فلسفه و تصوف ایران و تاریخ ادیان از جمله زروان و زرتشت اختصاص دهد (اسکارسیا، ص 321). موله در حالی که در ایران بود شیفته اسلام شد و با شناخت عالی از زبان فارسی توانست چندین پروژه درباره تصوف را به عهده بگیرد.
او کتاب الانسان الکامل را در سال 1962 تحت تاثیر نوشتههای فریتس مایر و لطف هانری کربن که زمینه حضور چندساله او در تهران را برایش فراهم کرد و بهقول خودش باعث آشنایی او با ارض مجهول تصوف ایرانی شد، منتشر ساخت.
درباره کتاب
مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل نوشته عزیزالدین نصفی است. نسخه کنونی، ویراست چهاردهم این کتاب است که در سال 1397 در قطع وزیری و در 618 صفحه (556 صفحه فارسی و 62 صفحه فرانسوی) توسط انتشارات طهوری: انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران به چاپ رسیده است. اصل کتاب به زبان فارسی است. ماریژان موله محقق فرانسوی، این اثر را تصحیح کرده و بر آن مقدمهای افزوده. اثر حاضر مشتمل بر بخشهای زیر است: پیشگفتار هانری کربن، مقدمه مترجم بر مقدمه فرانسوی کتاب (ضیاء الدین دهشیری)، مقدمه ماریژان موله، نکاتی چند در باب زندگانی مؤلف، تصانیف نسفی، سه مجموعه از رسالههای نشر شده، مجموعه رسائل، نسخه 4899 کتابخانه نور عثمانیه، خاتمه کتاب منازلالسائرین، زیادات نسخ، و مقدمه هانری کربن (به فرانسوی).
مجموعه رسائل شامل چندین بیان و رساله است. فهرست مباحث مندرج در آنها به شرح ذیل است:
مقدمه
در بیان معرفت انسان
در بیان توحید
در بیان آفرینش ارواح و اجسام
در بیان مبدا و معاد بر قانون اهل حکمت
در بیان سلوک
آداب الخلوت
در بیان عشق
در بیان آداب اهل تصوف
در بیان بلوغ و حریت
در بیان آن که عالم صغیرنسخه و نمودار از عالم کبیر است
در بیان عالم ملک و ملکوت و جبروت
در بیان عالم ملک و ملکوت و جبروت رساله دوم
در بیان عالم ملک و ملکوت و جبروت رساله سوم
در بیان لوح و قلم و دوات
در بیان لوح محفوظ و در بیان جبر و اختیار و در بیان حکم و قضا و قدر
در بیان لوح محفوظ عالم صغیر
دربیان احادیث اوایل
دربیان وحی و الهام و خواب دیدن
در بیان سخن اهل وحدت
سخن اهل وحدت در بیان عالم
در بیان ذات و نفس و وجه و در بیان صفت و اسم و فعل
دربیان بهشت و دوزخ
رسائل اضافی که در بعضی از نسخ کتاب منازل السائرین پیدا میشود
رساله در بیان ولایت و نبوت و ملک و وحی و الهام و خواب راست
رساله در بیان فقر و زهد و توکل و محبت خدای
رساله در بیان مبدا اول و در بیان عالم جبروت و ...
رساله دوم در بیان مبدا اول و در بیان عالم جبروت و ...
رساله سوم در بیان مبدا اول و در بیان عالم جبروت و ...
رساله در بیان لوح محفوظ و کتاب خدای و دوات و ...
رساله در بیان احادیث اوایل (تقریر مختلف رساله هفدهم)
رساله در بیان سخن اهل تناسخ
رساله در بیان وجود حقیقی و وجود خیالی
سخن اهل وحدت در بیان عالم (تقریر مختصر رساله بیستم)
رساله در بیان سخن اهل معرفت
نگاهی اجمالی به مباحث مجموعه رسائل:
بخش اصلی کتاب حاضر یعنی مجموعه رسائل دارای یک مقدمه (ص73) در 5 فصل است و پس از آن 22 بحث (بهجز بحث ششم و بیستم) با تعبیر مکرر «در بیان...» آورده شدهاند و سپس رسائل اضافی موجود در بعضی از نسخ منازلالسائرین شامل 11 رساله درج شدهاند.
مقدمه رسائل، شامل 5 فصل است با این عناوین: در بیان شریعت و طریقت و حقیقت، در بیان انسان کامل، در بیان کامل آزاد، در بیان صحبت، در بیان سلوک. نسفی در این مقدمه عنوان میکند که انگیزهاش از نگارش این رسائل پاسخ به درخواست برخی از درویشان بوده مبنی بر اینکه وی چند رساله در باب علوم ضروری برای سالکان بنویسد. او برای تحقق این خواسته به نگارش بیست رساله پرداخته است که ده رساله اول –به گفته خودش- نصیب مبتدیان و منتهیان و ده رساله دوم تنها ازآنِ منتهیان است.
اکنون به معرفی رسالههای مندرج در مجموعه رسائل میپردازیم:
در بیان معرفت انسان به نطفه ی انسان به عنوان جوهر اول عالم صغیر اشاره میکند. سپس نظراتی درباره روح و حواس باطن و ظاهر میآورد به طور مثال از اهل وحدت نقل میکند که معتقدند ترقی روح انسانی را حدی نیست و یا روح، یکی بیش نیست و جسم هم یکی بیش نیست، اما جسم و روح مراتب دارند و در هر مرتبهای نامی دارند. وقتی وارد بحث توحید میشود از سه گروه مردم در معرفت واجب الوجود نام میبرد: اهل تقلید، اهل استدلال و اهل کشف. اهل کشف را اهل وحدت میگوید چرا که غیر خدا چیزی نمیبینند و نمیدانند. در خصوص آفرینش ارواح و اجسام معتقد است که روح آدمی از جوهر ملائکه سماوی است و برای طلب کمال به این عالم سفلی فرستاده شده و برای کسب این کمال به قالب جسم نیاز دارد. و در رساله بعدی درباره مبدا و معاد و دو اصطلاح واجب الوجود لذاته و ممکن الوجود لذاته صحبت کرده و معتقد است در بحث معاد بازگشت نفس انسانی بعد از مفارقت قالب، اگر کمال حاصل کرده باشد، به عقول و نفوس عالم علوی خواهد رفت. و در این عالم شروطی برای سلوک قائل است که به ترتیب ترک، صلح، عزلت، صمت، جوع و مهر هستند. اهل سلوک آدابی برای خلوت از جمله چلهنشینی دارند. در وصف عشق از میل و ارادت و محبت و عشق و مراتب عشق مجازی صحبت کرده است. به آداب اهل تصوف و فواید سفر و آداب خانقاه و ماجرا گفتن و سماع کردن و طعام خوردن همچنین به بلوغ و حریت نیز توجه داشته. وی از اصطلاح عرفانی عالم صغیر استفاده نموده و آن را نموداری از عالم کبیر دانسته که در آن از افعال خدا و خلیفه خدا و ... صحبت کرده همچنین به بیان عالم ملک و ملکوت و جبروت و بحث از ماهیت آنهاپرداخته و عالم جبروت را دوات نامیده است. وقتی از قضا و قدر و جبر و اختیار بحث میکند به لوح محفوظ عام که همه چیز از آینده و حال و گذشته در آن است و از لوح محفوظ خاص که فقط بعضی از آنها در آن مکتوب است و یا از مختار بودن آدمی در افعال خویش و یا استعداد و سعی نام میبرد. در بخشی از کتاب از ملائکه به عنوان کارکنان عالم علوی و سفلی که علم و عمل آنها از پیش تعیین شده نام میبرد. در بخشی که به رویا میپردازد معتقد است فقط انسان کامل در رویاهایش چیزهایی از عالم غیب دریافت میکند. وی معتقد است اهل وحدت وجود را فقط یک نور میدانند که دارای ظاهرو باطن است. افراد و اشیا را مظاهر این نورمعرفی میکند و معتقد است بین عناصر، طبایع و ترکیبات، آنهایی که مزاجشان مستوی و معتدل باشد شایسته صورت انسانی میگردند و تاکید میکند انسان کامل باید هر سه مرتبه شریعت و طریقت و حقیقت را در خود داشته باشد و همچنین دستیابی به هرحقیقتی هرگز نباید دلیل از بین رفتن شریعت شود و بیتوجهی به مبانی شرع، بیشک باعث سقوط آدمی از مرتبه کمال خواهد بود. در نهایت به بحثهایی در باب بهشت و دوزخ که بیشتر بحثهایی ذوقی و عرفانی مثل بهشت هشت در دارد چون تعداد مشاعر هشت است، میپردازد. در بخش رسالههای اضافی در بعضی از نسخ کتاب منازل السائرین، رسالهها عمدتاً تقریر مفصل و یا مختلفی از برخی رسالههایی که مرور کردیم هستند و یا حتی برخی از این رسالهها بخشبندی خاصی ندارند. مثلا در رساله بیان سخن اهل معرفت، فصل بندی خاصی وجود ندارد. همچنین در مورد رساله در بیان احادیث اوایل مجددا تقریر دیگری از رساله هفدهم را میبینیم و یا رساله در سخن اهل وحدت در بیان عالم، تقریر مختصری از رساله بیستم است. چند رساله باقیمانده به بحث درباره نبوت مثلاً دو سوی نبوت یعنی یک روی، به طرف خدا و یک روی، به طرف بندگان خدا،عالم جبروت و...میپردازد. و یا درباره اصطلاحات و مقامات عرفانی مثل فقر و زهد و ... صحبت میکند مثلا زاهد مطلق را کسی میداند که یکباره ترک دنیا میکند و محبت خدا را، نهایت مقامات میداند. همچنین در باب اهل تناسخ اطلاعاتی میدهد مثلاً از زبان اهل تناسخ گفته است وقتی نفسی، صورتی را رها کند و صورتی دیگر بالای صورت اول بگیرد نسخ اتفاق میافتد. در خصوص اهل معرفت گفته شده که آنها قومی هستند که سالهای زیادی در خدمت مشایخ، ریاضتها و مجاهدتها کشیدهاند و علم صورت و علم معنی را کسب کردهاند.
در بخش نسخه ۴۸۹۹ کتابخانه نور عثمانیه در دو فصل در بیان رونده و در بیان مقصد و در بیان منازل روندگان اعلام میکند تا خدا راهی نیست و گاهی خودمان عامل این دوری هستیم که باید از میان برخیزیم.
و در بخش خاتمه کتاب منازل السائرین در باب سالکی که به مقام وحدت رسیده صحبت میکند و یا اینکه همه آدمیان علاقه به سروری و به نوعی هوای نفس دارند و تاکید میکند که دانایان حب جاه را از دلهایشان بیرون میکنند و آزاد و رها میشوند. در این بخش مانند بسیاری از رسالهها فصلی به نام در بیان نصیحت دارد که تاکید میکند از هوای نفس بپرهیزید و از شریعت جدا نشوید چرا که ترک این دو، عامل بدبختی در دو جهان میشود. در بخش دیگری یعنی تعلیقات زیادات نسخ مطالب اضافی که در نسخههای دیگر وجود داشته و در این نسخه منتخب موجود نیست، آورده شده است. و در بخش حواشی و نسخه بدلها به نسخه بدلها اشاره شده است. و به ترتیب نمایه و فهرست آیات، فهرست تفصیلی و در آخر مقدمه هانری کربن به زبان فرانسوی آورده شده است.
ملاحظات انتقادی
- اثر حاضر به علت آشنایی نسفی با آثار و آرای حکما و عرفای پیش از خود و ارجاع به آنها و زبان فارسی یکی از منابع معتبر برای آموزش و یادگیری عرفان نظری و عملی است. اگر به سخن خود نسفی در مقدمه رسائل استناد کنیم، باید بگوییم که گرچه ده رساله نخست این مجموعه به کار مبتدیان نیز میآید اما ده رساله دوم به قصد جلب نظر منتهیان و محققان وادی عرفان به نگارش درآمده اند و مبتدیان را از آنها نصیبی نخواهد بود.
- از محاسن این اثر داشتن نمایه، فهرست تفصیلی و فهرست آیات و احادیث است.
- این اثر با وجود دربرداشتن مباحث غامض عرفانی، اما -تا جایی که مباحث ایجاب کرده- بدنه اصلیاش به زبانی ساده به نگارش درآمده اگر چه در چنین متونی سادهسازی کاری بس دشوار است و در برخی موارد حتی غیرممکن میشود. اما در بخش پیشگفتار، مقدمه مترجم و مقدمه موله علاوه بر اینکه متن ساده و روان نیست بلکه متاسفانه مملو از کلمات و جملات نارسا و نامفهوم است. به طور مثال (بر سرتربت مرشد روحانی خود، شیخ سعدالدین حمویه دیری عاکف گشته).
- اثر حاضر از اغلاط ویرایشی و نگارشی فراوان رنج میبرد. این اغلاط از شناسنامه کتاب شروع میشوند مثلاً کوربن/ کربن، ایرانشناسی/ ایرانشناسی، در فهرست هنری و در شناسنامه هانری و... تا درج نام اشتباه سکوت در فهرست مطالب به جای سلوک در صفحه 135 و در بسیاری از صفحات کتاب مثل11/17/30/253/309/400/449/536و ...
- تکراری بودن مطالب در کتاب از جذابیت کتاب کاسته است.
- از دیگر کاستیهای این کتاب، کیفیت پایین چاپ است بهطوری که برخی از صفحات مانند 66، 67 و 74 کمرنگ چاپ شده اند.
- یکی از اشکالاتی که به طور کلی به آثار نسفی و به طور خاص در این کتاب میتوان به آن اشاره داشت؛ نداشتن تعاریف روشن و دقیق است. این سبک نگارش، خواننده را در زمان مطالعه دچار سردرگمی در یافتن معنای مشخص و فهم دقیق دیدگاه خود نسفی میکند. به طور نمونه اصطلاح انسان کامل اصطلاحی است که مورد توجه عارفانی همچون ابن عربی و بایزید و ... قرار گرفته است و نسفی تعداد زیادی از آرا عرفا و حکما را بدون تاکید بر اظهارنظر شخصی خود آورده است. پرمسلم است که خواننده با ویژگی، مراحل و درجات انسان کامل آشنا میشود ولی به علت مواجهه با تعاریف و نظریات گوناگون به تعریف روشن و واحدی از انسان کامل از منظر خود نسفی دست نمییابد. بعد از مطالعه این اثر با اصطلاحات متفاوتی از انسان کامل مثل انسان کامل عام، انسان کامل خاص، انسان کامل، انسان کامل آزاد، اولیا، ولی، قطب، ابدال روبه رو هستیم بدون آنکه به طور روشن بدانیم کدام تعریف از منظر نسفی تعریف دقیق انسان کامل است.
- همانگونه که در معرفی این کتاب یعنی مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسانالکامل بیان شد، این کتاب، مجموعهای است شامل یک مقدمه، 22 رساله، و رسائل اضافی در رابطه با بعضی از نسخ کتاب «منازل السائرین». با توجه به نام کتاب یعنی الانسان الکامل، انتظار خوانندگان این است که با کتابی روبهرو باشند که یا مباحث آن بهشکلی کامل و مستقیم به مباحث مربوط به انسان کامل اختصاص داشته باشند و یا حداقل بحث از انسان کامل به شکلی عمده در آن مطرح شده باشد. اما متاسفانه جز در چند بحث یعنی دو فصل دوم و سوم و تاحدودی فصل اول از مقدمه و سه رساله (اول، دهم و شانزدهم) و فصل سوم از رساله هجدهم از رسائل مذکور در کتاب، بحثی مستقل، مستوفی و درخور توجه از انسان کامل به میان نیامده است؛ هرچند از کامل یا کمال انسان، یا از انسان -عمدتاً در قالب بحث از آدم و آدمی- به شکلی پراکنده در رسائل یاد شده است. در واقع این کتاب تا حدودی مصداق اسم بیمسماست زیرا نام آن بر محتوای کتاب دلالت کامل و موجه ندارد. ممکن است کسی بگوید نامگذاری این کتاب به الانسان الکامل با وجود این که تنها چند فصل و رساله از آن به بحث از انسان کامل ارتباط میباید، از باب تسمیه کلّ به اسم جزء است یعنی این مجموعه با توجه به اختصاصیافتن 6 بحث از حدود بیش از 17 بحث خود به انسان کامل، تماماً به نام الانسان الکامل نامیده شده است و این رسم معمول است. اما باید توجه داشت که این توجیه (تسمیهالکلّ باسمالجزء) بهشرطی پذیرفتنی است که نسفی بهعنوان نویسنده کتاب بهشکلی آگاهانه و نظاممند اساس مباحث خود را بر انسان کامل گذارده باشد و بحثهای ظاهراً نامربوط را با محوریت آن شکل داده باشد. اما نگاهی حتی اجمالی به عناوین سرفصلها و مباحث کتاب نشان میدهد که بحث از انسان کامل نه تنها محور اساسی بحثها یعنی فصول مقدمه و رسالههای کتاب نبوده تا دیگر مباحث آن برگرد آن شکل یافته باشند بلکه آشکارا نسفی بحث از انسان کامل را به شکلی غیرنظاممند و پراکنده و در لابهلای دیگر بحثهای مورد نظرش در حوزه عرفان نظری و عملی مطرح ساخته است. جالب اینجاست که شبیه همین اتفاق در مورد کتاب انسان کامل جیلی نیز افتاده است زیرا در این کتاب نیز جز یک فصل خاص با عنوان الباب الستّون فی الانسان الکامل و مقابلته للحق و الخلق وانّه محمد(ص) که بهطور مستقیم و صریح به بحث از انسان کامل با مصداقیت حضرت ختمیمرتبت اختصاص یافته است بحث جدی دیگری در مورد انسان کامل دیده نمیشود.
- صرفنظر از اشکالاتی که در مورد وجه تسمیه این کتاب مطرح کردیم، باقی فصول مقدمه و رسائل مورد بحث در بدنه اصلی کتاب، هرچند حاوی نکات لطیف عرفانی و ادبی هستند اما ساختار منسجمی ندارند و نسفی بدون توضیح قصد اصلی خود از نگارش بحثها و صرفاً به ترتیبی دلخواهانه و بدون تبعیت از نظمی ذهنی، مجموعهای از بحثهای نظری و عملی عرفان را کشکولوار مطرح میکند و خواننده را با مباحثی مواجه میسازد که در نظامی مفهوم و معقول قرار نمیگیرند. شاید یکی از دلایل نگارش مجموعهای حاوی 22 رساله بهوسیله نسفی نیز گویای فقدان طرحی جامع و ساختارمند-بهمعنای متعارف این کلمه در کتابنویسی معمول- از جانب او بوده است.
- در مجموع میتوان در کنار سایر منابع متداول، این مجموعه -به خصوص ده رساله نخست آن- را برای مطالعه مباحث عرفان نظری و عملی به زبان فارسی به دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد و ده رساله دوم آن را به دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری توصیه کرد.
- Scarcia, “Ricordo di Marijan Molé,” Annali dell’Istituto Universitario Orientale di Napoli XIII, 1963.