نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

کتاب حاضر یعنی راهنمای عصب‌شناسی اخلاق نخستین بار در سال 2015 توسط انتشارات اشپرینگر منتشر شد. این کتاب با ویراست ینس کلاوزن (Jens Clausen ) و نیل لوی (Neil Levy) یکی از کامل‌ترین و معتبرترین کتاب‌ها در زمینه عصب‌شناسی اخلاق است. در نوشتن این کتاب تعداد زیادی از محققان برجسته در زمینه عصب‌شناسی اخلاق و عصب‌شناسی همکاری داشته‌اند و این امر موجب شده این کتاب نمونه‌ای از بهترین آثار میان‌رشته‌ای در حوزه عصب‌شناسی و اخلاق باشد.

1) معرفی مولفان

ینس کلاوزن دکترای علوم طبیعی استاد موسسه اخلاق و تاریخ پزشکی دانشگاه توبینگن سرپرست گروه عصب‌شناسی اخلاق و مدیرعامل کمیته اخلاق بالینی دانشگاه بیمارستانی توبینگن است. وی همچنین عضو مرکز عصب‌شناسی تلفیقی (CIN) , کمیسیون اخلاق پژوهی است. کلاوزن زیست‌شناسی و فلسفه را در توبینگن تحصیل کرد و پژوهشگر و عضو پروژه شبکه بینارشته‌ای وضعیت جنین خارج از بدن در مرکز اخلاق و حقوق پزشکی فرایبورگ آلمان و رئیس گروه اخلاق در علوم زندگی توبینگن بود. او از سال ۲۰۰۴ تا ژانویه ۲۰۰۸ سرپرست گروه پژوهشی در زمینه ماهیت انسان و جایگاه آن در اخلاق زیست پزشکی در دانشگاه فرایبورگ بود. او همچنین ویراستار مدعو در زمینه مسائل خاص پیچیده در باب ابعاد اخلاقی فناوری‌های عصبی است که به وسیله انتشارات اشپرینگر در مجله عصب‌شناسی اخلاق منتشر می‌شود. او دارای هشت کتاب و بیش از ۵۰ مقاله در مجلات معتبر است.

نیل لوی دانشیار متخصص و مشاور پژوهشی استرالیایی شاغل در موسسه عصب‌شناسی و سلامت روانی فلوری در استرالیا است. او مدیر پژوهشی مرکز عصب‌شناسی آکسفورد نیز است. وی فیلسوفی با علایقی بسیار گسترده است. لوی بیش از ۱۰۰ مقاله به‌خصوص در زمینه‌های اخلاق کاربردی، اراده آزاد، فلسفه ذهن و روان شناسی، فلسفه قاره‌ای، فلسفه سیاسی و دیگر زمینه‌ها منتشر ساخته است. او نویسنده ۷ کتاب از جمله کتاب عصب‌شناسی اخلاق چاپ دانشگاه آکسفورد است. او بابت پژوهش در زمینه اخلاق جایزه اورکا را از موزه استرالیا دریافت کرده است.

 

 

 

2) عصب‌شناسی اخلاق

عصب‌شناسی اخلاق عنوان جدیدی است اما مطالعات مقایسه‌ای بین عصب‌شناسی و اخلاق از آغاز قرن بیستم  شروع شده است (Farisco, 2015). این حوزه مورد توجه فیلسوفان و متخصصان اخلاق بوده است اما تا پیش از این به عنوان یک رشته رسمی شناخته نمی‌شده است (Farisco, 2015). 

عصب‌شناسی اخلاق دارای سه رویکرد عمده است: عصب‌شناسی اخلاق زیستی، عصب‌شناسی اخلاق تجربی، و عصب‌شناسی اخلاق مفهومی. رویکرد اول، عصب‌شناسی اخلاق زیستی نام دارد که رویکردی هنجاری است؛ یعنی با استفاده از نظریه و استدلال اخلاقی به بررسی آن دسته از مسائل عملی می‌پردازد که از پژوهش‌های عصب‌شناسی و کاربردهای بالینی آن به‌وجود آمده‌اند.

رویکرد دوم، عصب‌شناسی اخلاق تجربی نام دارد که توصیفی و تبینی است؛ یعنی از داده‌های تجربی به منظور شکل‌دهی به مسائل نظری مانند این‌که استدلال اخلاقی چیست و مسائل عملی مانند این‌که عامل اخلاقی واقعاً چه کسی است بهره می‌گیرد.

رویکرد سوم، عصب‌شناسی اخلاق مفهومی نام دارد که اساساً نظری و بنیادی است. این رویکرد از تحلیل مفهومی ایده‌های اصلی استفاده می‌کند تا مسائلی مانند این‌که علم عصب‌شناسی چگونه ساختار می‌پذیرد و این‌که چرا و چگونه دانش تجربی در باب مغز می‌تواند با دغدغه‌های فلسفی اجتماعی و اخلاقی ارتباط بیابد را مورد بررسی قرار دهد. این رویکرد برای انجام چنین کاری بر این تاکید می‌کند که باید از روش‌شناسی مناسبی استفاده کرد تا پیوند موثری بین تفاسیر علمی و تفاسیر فلسفی از عصب‌شناسی ایجاد شود. در عصب‌شناسی اخلاق مفهومی پیوند بین تفاسیر علمی و فلسفی در مورد مسائل مربوط به عصب‌شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد (Farisco et al. 2018). به همین جهت یک رشته علمی جدید با عنوان عصب‌شناسی اخلاق به وجود آمده تا مسائل اخلاقی را از منظر عصب‌شناسی مورد بحث قرار دهد. البته بررسی مسائل اخلاقی از منظر عصب‌شناسی به دو شکل امکان پذیر است. اخلاق عصب‌شناسی و عصب‌شناسی اخلاق که در ادامه راجع به آن توضیح بیشتری داده خواهد شد.

عصب‌شناسی به‌طور مستقیم و غیر‌مستقیم در زندگی همه ما نقش دارد. انتظار می‌رود در آینده تاثیر عصب‌شناسی بر زندگی ما بیشتر شود. انسان‌های زیادی درگیر بیماری‌های مربوط به ذهن و مغز هستند و به تعبیر کلاوزن و لوی عصب‌شناسی بهترین امید برای فهم این بیماریها، کاهش ابتلا به آن‌ها و حتی شاید درمان آن‌ها است. مسائل دیگری نیز در حوزه اجتماعی و سلامت به اختلالات ذهنی و مغز مربوط می‌شوند. قمار و اعتیاد به مواد مخدر و چاقی از این‌جمله‌اند. امروزه مسئله چاقی به مسئله‌ای جهانی تبدیل شده و اکنون برای نخستین بار در تاریخ تعداد افراد چاق بیشتر از افرادی است که دچار سوء تغذیه هستند. عصب‌شناسی می‌تواند تا حدی این مسئله را توضیح دهد. گفتنی است که مسئله پرخوری تا حدی از نظر روان‌شناسی نیز قابل تحلیل و بررسی است (Clausen, et al. 2015).

امروزه پروژه‌های علمی مختلفی درباره عملکرد مغز وجود دارد. دو پروژه علمی اسلیدر ایالات متحده و اتحادیه اروپا درباره عصب‌شناسی انجام شده که موجب شده آگاهی ما درباره نحوه عملکرد مغز در ارتباط با این مسئله افزایش یابد. پروژه‌ دیگری با عنوان پروژه مغز انسانی در اتحادیه اروپا بنیان گذاشته شد. این پروژه از هفت چالش عصب‌شناسی نام می‌برد و هدفش این است که نحوه محاسبه مغز را شبیه‌سازی کند. یک پروژه دیگر که در ایالت متحده بنیان گذاشته شد نقشه فعالیت مغز نامیده شد که به دنبال پر کردن فاصله دانش‌های مختلف درباره مغز است (Clausen, et al. 2015).

عصب‌شناسی به مسئله هویت فردی نیز مرتبط است. به خاطر این‌که مغز در بدن قرار دارد و با آن تعامل دارد و همچنین انسان‌ها با یکدیگر تعامل دارند، این دیدگاه که مغز هویت‌ ما را تعیین می‌کند کمی دور از ذهن به نظر می‌رسد. اما در این امر تردیدی نیست که مغز جوهر بیولوژیکی اصلی خصیصه‌های انسان مانند هوشیاری و اخلاق است (Clausen, et al. 2015).

در مجموع باید گفت انسان یک موجود دارای مغز است که کلیه رفتارهای او را باید به مشابه رفتارهای موجودی دارای مغز مورد بررسی قرار داد. در واقع، از این نظر، می‌توان گفت هیچ جنبه‌ای از زندگی ما نیست که عصب‌شناسی در اصل نتواند کمکی به روشن شدن آن بکند. عصب‌شناسی به درمان بیماری‌ها و شناخت بهتر از خودمان کمک می‌کند. عصب‌شناسی با اطلاعاتی که از مغز در اختیار ما قرار می دهد کمک می کند فهم بهتری از عقلانیتمان، خلاقیتمان، ظرفیتمان برای تولید و لذت بردن از هنر و حتی ظرفیتمان برای تعالی و معنویت داشته باشیم. برخی افراد این چشم‌انداز را جذاب می‌دانند و برخی دیگر ترسناک. ریشه این ترس این است که اگر ما انسان‌ها بیشتر ماشینی یا مکانیکی باشیم عرصه برای شان و کرامت انسانی تنگ می‌شود (Clausen, et al. 2015).

 عصب‌شناسی قرار است زندگی ما را بهتر کند. داروسازی برای درمان بیماری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما می‌توان از عصب شناسی برای افرادی که بیمار نیستند ولی می‌خواهند بهتر از خوب باشند نیز استفاده کرد. این امر نیز برای افراد مختلف جذاب و هیجان‌برانگیز است. برخی افراد این‌ها را افق‌های گشوده‌تر و یک آرمان‌شهر تکنولوژیکی می‌دانند و برخی دیگر این جهان جدید را یک ویرانه‌شهر می‌دانند (Clausen, et al. 2015).

عصب‌شناسی پاسخ به رواج و قدرت روزافزون علوم مربوط به مغز است. چند قرن است که عملکرد و عدم عملکرد ذهن را به طور نزدیک به عملکرد و عدم عملکرد عصبی مرتبط می‌دانیم. اطلاعات ما راجع به رابطه ذهن و مغز بیشتر از مطالعات پس از مرگ مغزی افرادی که دارای مشکلات شناختی خاص بوده‌اند به دست آمده است. در سالهای اخیر، با ظهور ابزارهای غیرتهاجمی برای مطالعه ذهن انسان زنده دانش ما در این زمینه واقعاً رشد سریعی یافت. امروز انجمن عصب‌شناسی حدود ۴۲ هزار عضو دارد که همه به صورت فعال در زمینه عصب‌شناسی کار می‌کنند و در همایش‌های سالانه نزدیک به ۳۰ هزار نماینده شرکت می‌کنند. بنابراین دانش ما درباره مغزمان و خودمان به سرعت رشد یافته و باعث شده قدرتمان برای مداخله در ذهن افزایش یابد. این امر موجب شده پرسش‌های اخلاقی بسیاری در این زمینه به وجود آید. از این رو، پرداختن به عصب‌شناسی اخلاق ضروری است (Clausen, et al. 2015).

به طور کلی از دوران یونان باستان به این سو فیلسوفان توجه زیادی به موضوع چیستی ذهن و ارتباط ذهن و بدن و هویت انسانی داشتند. در این زمینه دو گرایش متفاوت وجود دارد یک رویکرد غیرمادی و ایده‌آلیستی  که می‌گوید ذهن امری غیرمادی است که نمی‌توان آن را به مغز فرو کاست و یک رویکرد ماده‌گرایانه که معتقد است ذهن چیزی بیشتر از محصول یا فعالیت مغز نیست. این دو رویکرد قائل به دوگانگی میان این دو یعنی ذهن و مغز هستند. یک دسته ارتباط میان آن دو قائل نیستند و دسته دیگر آن دو را کاملاً مرتبط می‌گیرند. امروزه این رویکرد دوگانه‌انگارانه درباره هویت انسانی توسط عصب‌شناسان مورد نقد قرار گرفته است. کتاب راهنمای عصب‌شناسی اخلاق نمونه‌ای از این رویکرد است که قائل به دوگانگی میان ذهن و مغز نیست (Farisco, 2015). بنابراین در آغاز قرن بیست و یکم تأملات عصب‌شناسی اخلاقی و عصب‌شناسی فلسفی بر یک رویکرد نظری به عناصر و سازماندهی سوری مغز تاکید دارند. 

محققان میان عصب‌شناسی اخلاق بنیادی و عصب‌شناسی اخلاق عملی یا کاربردی تمایز قائلند. عصب‌شناسی اخلاق بنیادین به تاثیر عصب‌شناسی بر رفتار و مفاهیم اخلاقی می‌پردازد؛ مفاهیمی چون هویت، هوشیاری و اراده آزاد. به همین دلیل این حوزه را عصب‌شناسی اخلاق می‌نامند. حوزه دوم یعنی عصب‌شناسی اخلاق عملی یا کاربردی به دلالت‌های کاربرد‌های عصب‌شناسی معاصر مانند تصویربرداری عصبی، دروغ سنجی،  و ذهن‌خوانی می‌پردازد. به این حوزه اخلاق عصب‌شناسی می‌گویند. برخی محققان از رویکرد سومی با عنوان عصب‌شناسی اخلاق نظری نام می‌برند. عصب‌شناسی اخلاق نظری بر ارتباط متقابل میان عصب‌شناسی و اخلاق تمرکز می‌کند و از این طریق یک رویکرد میان‌رشته‌ای را ارتقا می‌دهد. 

اخیراً این بحث مطرح شده است که علم صرفاً با واقع‌گرایی پوزیتیویستی قابل توضیح نیست. دانش علمی به نوعی محصول ساخت‌های اجتماعی است. یک روش برای نزدیک کردن این دیدگاه‌ها ارزیابی معرفت‌شناختی عصب‌شناسی است. مثلاً تفکر انتقادی در باب پیش فرض‌ها، نتایج، امکان‌ها و امور غیریقینی در عصب‌شناسی. این روش مغز و ذهن را در یک چهارچوب زیستی-اجتماعی قرار می‌دهد (Farisco, 2015). 

اکنون به نظر می‌رسد، همان‌گونه که میشل فاریسکو می‌گوید برای تامل در باب عصب‌شناسی اخلاقی و عصب‌شناسی فلسفی ضروری است دانش خود را در این زمینه افزایش دهیم. برای این کار باید از عصب‌شناسی شروع کرد، اما صرفاً به عصب‌شناسی اتکا نکرد و حتی نسبت به آن تفکر انتقادی داشت (Farisco, 2015).

نیل لوی معتقد است عصب‌شناسی اخلاق صرفاً شاخه دیگری از اخلاق کاربردی نیست. در واقع حوزه عصب‌شناسی اخلاق بسیار وسیع‌تر از اخلاق کاربردی است. عصب‌شناسی اخلاق از نظر او به این می‌‌پردازد که استفاده از برخی تکنولوژی‌ها برای مطالعه ذهن برای بهبود ظرفیت‌ها یا کنترل رفتار مجاز و قابل تجویز است یا نه. این مسائل همگی با آنچه در اخلاق زیستی مطرح می‌شود مشابه است. عصب‌شناسی اخلاق به پرسش‌های دیگری راجع به انسان نیز می‌پردازد. مثلاً این‌که آیا ما از اراده آزاد برخورداریم یا نه؟ ماهیت شناخت و خودشناسی چیست؟ این قبیل پرسش‌ها  بیشتر به حوزه کلی فلسفه مربوط می‌شوند نه به اخلاق کاربردی. نیل لوی معتقد است یکی دیگر از تفاوت‌های عصب‌شناسی و اخلاق کاربردی این است که عصب‌شناسی اخلاق به ما این امکان را می‌دهد که ابزارهایی که در اخلاق کاربردی مورد استفاده قرار می‌گیرد را مورد مطالعه قرار دهیم و آن‌ها را اصلاح کنیم یا حتی تغییر دهیم (Levy, 2011).

یکی از ابزارهای اصلی در اخلاق کاربردی شهود‌ها هستند. شهودها پاسخ‌های غیرتعاملی به موارد واقعی و تخیلی‌اند که نقش محوری در اخلاق دارند. نیل لوی معتقد است عصب‌شناسی اخلاق با نشان دادن روندهایی که منجر به وجود آمدن شهود‌ها می‌شوند به ما کمک می‌کند درک بهتری از آن‌ها داشته باشیم و تشخیص دهیم شهود‌ها تا چه اندازه  قابل اعتماد هستند (Levy, 2011). او شهودها را به دو دسته قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد تبدیل می‌کند. شهود‌های قابل اعتماد شهودهایی هستند که ما را به حقیقت راهنمایی می‌کنند و شهود‌های غیرقابل اعتماد شهودهایی هستند که ما را از مسیر حقیقت منحرف می‌کنند. ما با شناخت تفاوت میان این دو نوع شهود و جدا کردن آن‌ها از یکدیگر می‌توانیم درک بهتری از شهودها داشته باشیم و داوری‌های اخلاقی بهتری داشته باشیم. این کار از طریق یافته‌های عصب‌شناسی اخلاق به دست می آید (Levy, 2011).

 

3) معرفی و توصیف کتاب

این کتاب به سه جلد تقسیم می‌شود. جلد اول جنبه‌های مفهومی عصب‌شناسی اخلاق، جلد دوم موضوعات خاص در عصب‌شناسی اخلاق و جلد سوم عصب‌شناسی اخلاق و جامعه.  این سه جلد مجموعه مشتمل بر ۲۳ بخش می شوند که این کتاب را به یکی از کامل‌ترین کتاب‌ها در این حوزه تبدیل کرده است. در ادامه برای آشنایی بیشتر با محتوای جامع این کتاب ترجمه فهرست تفصیلی آن ارائه می‌شود:

جلد ۱: جنبه‌های مفهومی عصب‌شناسی اخلاق

 فصل اول:  موضوعات بنیادین در عصب‌شناسی شناختی

  1. موضوعات بنیادین در عصب‌شناسی شناختی: مقدمه
  2. تبیین و سطوح در عصب‌شناسی اخلاق
  3. آزمایش در عصب‌شناسی شناختی و نوروبیولوژی شناختی
  4. تشخیص، تقلیل، و اضطرار: چگونه امور شبیه به ذهن به امور شبیه به مغز مرتبط می شوند؟
  5. علیت ذهنی
  6. بازنمایی عصبی و محاسبه

فصل دوم: شناخت اخلاقی

  1. شناخت اخلاقی: مقدمه
  2. ورای پردازش‌های دوگانه: اثر متقابل عقل و هیجان در داوری اخلاقی
  3. نورولوژی شناخت اخلاقی: ارتباط با نظریه ذهن و همدلی و تفکر غیر وظیفه مدارانه
  4. روان‌شناسی و اهداف اخلاق هنجاری
  5. شهود اخلاقی در فلسفه و روان‌شناسی
  6. نیمه عمر تکلیف دوراهی اخلاقی: مطالعه موردی در زمینه (عصب شناسی) فلسفه تجربی

 فصل سوم:  عصب‌شناسی، اراده آزاد، و مسئولیت‌پذیری

  1. عصب‌شناسی، اراده آزاد، و مسئولیت‌پذیری: وضعیت کنونی
  2. هوشیاری و عاملیت
  3. تعین‌گرایی و ارتباط آن با پرسش از اراده آزاد
  4. عدم توجیه‌پذیری: اشتباهات اجرایی در اخلاق
  5. اراده آزاد و فلسفه تجربی: یک مداخله

فصل چهارم: عصب-انسان‌شناسی

  1. به سوی عصب-انسان‌شناسی اخلاق: درآمد
  2. عدالت: قرائتی عصب-انسان‌شناختی
  3. اراده آزاد، عاملیت و مغز تاملی فرهنگی
  4. به‌هنجار چیست؟ یک بررسی تاریخی و دیدگاه عصب‌انسان‌شناختی

فصل پنجم: عصب‌شناسی اخلاق و هویت

  1. عصب‌شناسی و هویت
  2. فناوری‌های عصبی، هویت شخصی، و اخلاق اعتبار
  3. اختلال تجزیه هویت و روایت
  4. اثر مداخله مغز در هویت شخصی
  5. ذهن گسترش یافته و هویت
  6. ذهن، مغز و قانون: مسائل مربوط به هم کنشی عصب‌شناسی، هویت شخصی و سیستم قانونی

 فصل ششم: تاریخ عصب‌شناسی و عصب‌شناسی اخلاق

  1. تاریخ عصب‌شناسی و عصب‌شناسی اخلاق: درآمد
  2. بیماری پارکینسون و اختلال‌های حرکتی: نظرگاه‌های اخلاقی و تاریخی
  3. تاریخ روان داروشناسی: از جبران عملکرد تا افزایش عملکرد
  4. رضایت آگاهانه و تاریخ جراحی مغز و اعصاب مدرن
  5. درمان‌های شوکی بدون محدودیت و رویکرد‌های تحریک مغز: خودمختاری بیمار و ضرورت عصب‌روان‌پزشکی مدرن
  6. دیدگاه‌های تاریخی و اخلاقی در باب تصویربرداری عصبی مدرن

جلد ۲. موضوعات خاص در عصب‌شناسی اخلاق

فصل هفتم: دلالت‌های اخلاقی تحریک مغز

  1. دلالت‌های اخلاقی تحریک مغز
  2. تحریک شدید مغز برای بیمار مبتلا به پارکینسون: جنبه‌های تاریخی و عصب‌شناسی اخلاق
  3. خطرپذیری و رضایت در تحریک مغزی عمیق در روان‌پزشکی: تحلیل نمونه‌ای افسردگی مقاوم در برابر درمان، اختلال وسواسی-اجباری و زوال عقل
  4. تدابیر، داروها و تفاوت: تحریک مغزی عمیق و ظهور پزشکی شخصی‌شده
  5. اخلاق پژوهش در باب تحریک مغزی عمیق: نیاز اخلاقی به گزارش دادن، طراحی‌های آزمایشی کافی، و ثبت مطالعات به صورت استاندارد شده
  6. مخالفت اخلاقی با تحریک مغزی عمیق برای اختلالات و بهبود عصب روان‌درمانی: مروری انتقادی

فصل هشتم: دلالت‌های اخلاقی در باب عکس‌برداری مغز

  1. عکس‌برداری عصبی عصب‌شناسی اخلاق: درآمد
  2. تشخیص سطوح آگاهی
  3. ذهن‌خوانی، دروغ سنجی و حریم خصوصی

فصل نهم: دلالت‌های اخلاقی تعامل مغز-کامپیوتر

  1. دلالت‌های اخلاقی تعامل مغز-کامپیوتر
  2. تعاملات مغز-ماشین برای ارتباط با از کار افتادگی کامل: دلالت‌ها و چالش‌های اخلاقی
  3. مسائل اخلاقی در تحقیقات تعامل مغز-کامپیوتر و سیستم‌های کنترل موتور
  4. اختلال بیش‌فعالی کمبود توجه: بهبود عملکرد از طریق تعامل مغز-کامپیوتر
  5. ارتباط رزونانس مغناطیسی عملکردی زمان واقعی تعامل تصویربرداری-مغز-کامپیوتر در ارزیابی و درمان روان‌پزشکی: ظرفیت و چالش‌ها

فصل دهم: دلالت‌های اخلاقی پروتز حسی

  1. دلالت‌های اخلاقی پروتز حسی
  2. مسائل اخلاقی در پروتز شنیداری
  3. مسائل اخلاقی در کاشت حلزون گوش
  4. ارتقای حسی

 فصل یازدهم: دلالت‌های اخلاقی درمان سلولی و ژنی

  1. دلالت‌های اخلاقی درمان سلولی و ژنی
  2. پیوند عصبی و اخلاق پزشکی: تاریخ معاصر دغدغه‌های اخلاقی مربوط به درمان سلولی و ژنی ساقه مغز
  3. ژن‌درمانی و مغز

 فصل دوازدهم: اخلاق در روان‌پزشکی

  1. اخلاق در روان‌پزشکی
  2. توانمندسازی خودمختاری افراد مبتلا به بیماری ذهنی
  3. مداخلات اجباری در اشخاص با رتبه روانی 3 در معرض پرخاشگر شدن
  4. رابطه منافع با خطرات در مداخلات پژوهشی روان‌پزشکی

فصل سیزدهم: اخلاق در جراحی عصبی

  1. اخلاق در جراحی عصبی
  2. جراحی عصبی: گذشته، حال و آینده
  3. جراحی مغز در وضعیت بیداری: به زیان یا به سود بیمار
  4. اخلاق جراحی صرع
  5. اخلاق جراحی عصبی عملکردی

فصل چهاردهم: اعتیاد و عصب‌شناسی اخلاق

  1. عصب‌شناسی اخلاق در باب اعتیاد چیست؟
  2. نظرگاه‌های عصب‌شناسی در باب اعتیاد: مرور اجمالی
  3. مسائل اخلاقی در پیش‌بینی عصبی خطر اعتیاد و پاسخ به درمان
  4. مسائل اخلاقی در درمان اعتیاد
  5. اعتیاد به مواد مخدر و مسئولیت‌پذیری کیفری قضایی
  6. استفاده از عصب‌شناسی دارویی برای تقویت‌شناختی: سیاست و موضوعات نظارتی

 فصل پانزدهم: اخلاق و پژوهش در باب مغز انسان

  1. اخلاق و پژوهش در باب مغز انسان
  2. انتقال بالینی در بیماری‌های سیستم عصبی مرکزی: چالش‌های اخلاقی و اجتماعی
  3. اخلاق در باب جراحی نمایشی در آزمایشگاه‌های بالینی برای بیماری‌های نورولوژیک
  4. پژوهش در باب تقویت عصبی
  5. مطالعه مغز در باب اخلاق و شناخت

 فصل شانزدهم: تقویت عصبی

  1. تقویت عصبی
  2. اخلاق در باب بهبود خلق و خو با دارو
  3. دارو‌های هوشمند: مسائل اخلاقی
  4. اخلاق در باب تعامل مغز-کامپیوتر با اهداف بهبود
  5. اخلاق در باب تقویت عصبی اخلاقی
  6. تاملاتی در باب تقویت عصبی

 جلد سوم: عصب‌شناسی و جامعه

فصل هفدهم: عصب‌شناسی حقوق

  1. عصب‌شناسی حقوق
  2. وظیفه به خاطر سپردن، حق فراموش کردن: دستکاری حافظه و حقوق
  3. آزادی شناختی یا حقوق جهانی بشر در مورد آزادی عقیده
  4. تصویربرداری عصبی و قانون کیفری
  5. تقویت مسئولیت پذیری و قانون تقصیر
  6. استفاده از مداخلات مغزی در برنامه‌های توانبخشی مجرم: اجباری، اختیاری یا ممنوع بودن آن؟

فصل هجدهم: عصب‌شناسی اخلاق فمنیستی

  1. عصب‌شناسی اخلاقی فمنیستی: درآمد
  2. فلسفه علم فمنیستی و عصب‌شناسی اخلاق
  3. اخلاق فمینیستی و عصب‌شناسی اخلاق
  4. تلاقی عجیب: نظریه انتقادی در باب نژاد و عصب‌شناسی شناختی
  5. جنسیت و قدرت: چرا عصب‌شناسی جنسیت/جنس باید موجب اصلاح آماری شود؟

 فصل نوزدهم: عصب‌شناسی، عصب‌شناسی اخلاق و رسانه

  1. عصب‌شناسی، عصب‌شناسی اخلاق و رسانه
  2. رسانه عمومی و پژوهش اخلاق زیست‌محیطی: مسئولیت مشترک در قبال تصاویر رشد شناختی با تجویز دارویی
  3. عصب‌شناسی اخلاق فراسوی رسانه سنتی
  4. جراحی مغز آسیب‌دیده و استفاده از رسانه روایی مستند برای ترمیم بدنامی اجتماعی

فصل بیستم: عصب‌شناسی الهیات

  1. عصب‌شناسی الهیات
  2. تاثیر اختلالات عصبی شناختی در فهم تجارب دینی
  3. شناخت، مغز و تجارب دینی: تحلیلی انتقادی
  4. استدلال دینی مدل محور: به تصویر درآوردن ناپیدا به پیدا
  5. فهم الهی و مغز تقسیم‌شده
  6. خوشبختی عصب‌شناسی الهیاتی

فصل بیست و یکم: عصب‌شناسی کسب و کار

  1. عصب‌شناسی کسب و کار: درآمد
  2. عصب‌شناسی کسب و کار چیست و آیا تهدیدی برای حریم خصوصی است؟
  3. اخلاق ترغیب ضمنی در تبلیغات دارویی

فصل بیست و دوم: عصب‌شناسی اخلاق توسعه‌ای

  1. عصب‌شناسی اخلاق توسعه‌ای
  2. مسائل عصب‌شناسی اخلاقی در تشخیص و درمان کودکان با ناهنجاری‌های رفتاری
  3. پیش‌بینی رفتار ضداجتماعی
  4. ذهن، مغز و آموزش: بحثی در باب مسائل عملی، مفهومی و اخلاقی
  5. رشد مغزی نرمال و سیاست کودک/بزرگسال
  6. عصب‌شناسی، جنسیت و «رشد به سوی» و «از»: نمونه ترجیح اسباب بازی
  7. عصب‌شناسی اخلاق در باب عصب‌شناسی تنوع

فصل بیست و سوم: مسلح‌سازی عصب‌شناسی

  1. مسلح‌سازی عصب‌شناسی
  2. آموزش و آگاهی درباره امنیت زیستی در عصب‌شناسی
  3. پیشرفت‌های عصب‌شناسی و جنگ آینده
  4. محدودیت‌های قانونی بین‌المللی درباره سلاح‌های شیمیایی و بیولوژی
  5. امنیت زیستی به مشابه چالش هنجاری
  6. عصب‌شناسی اخلاق در باب جنگ

 

 

4) ملاحظات انتقادی

کتاب راهنمای عصب‌شناسی اخلاق ویراسته ینس کلاوزن و نیل لوی را باید یکی از کامل‌ترین و جامع‌ترین آثار در این حوزه دانست. کتاب از جامعیت مطلوبی برخوردار است و به اکثر حوزه‌های مهم در زمینه عصب شناسی اخلاق پرداخته است. در نگارش کتاب از نویسندگان متعدد با زمینه‌های علمی مختلف بهره گرفته شده است که علاوه بر این‌که بر اعتبار کتاب افزوده، آن را نمونه‌ای واقعی از یک اثر میان‌رشته‌ای نیز ساخته است.

با وجود نقاط قوت متعدد این کتاب، می‌توان به دو نکته انتقادی اشاره کرد:

الف. شاید یکی از نقاط ضعف این کتاب این باشد که مباحث انتقادی راجع به عصب‌شناسی اخلاق در آن کمتر دیده می‌شود. واقعیت این است که در همین دوره نه چندان طولانی از شکل‌گیری این رشته، ملاحظات انتقادی درباره آن شکل گرفته است. به نظر می‌رسد بهتر بود در هر فصل، بخشی  را  به مطرح کردن و پاسخ گفتن به انتقادات مرتبط به آن اختصاص می‌داد.

ب. به طور کلی، در آثار مربوط به عصب‌شناسی اخلاق دو حوزه از یکدیگر تفکیک می‌شوند: عصب‌شناسی اخلاق و اخلاق عصب‌شناسی. یکی دیگر از ملاحظات انتقادی درباره این کتاب این است که بیشتر به مباحث مربوط به اخلاق عصب‌شناسی یا همان عصب‌شناسی اخلاق عملی پرداخته است و  مباحث بنیادین در حوزه عصب‌شناسی اخلاق در مقام مقایسه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. خواننده محترم می‌تواند حتی با مرور فهرست کتاب که ترجمه آن در این یادداشت آورده شده است این نکته را دریابد.

  • Neil Levy, (2011), Neuroethics: a new way of doing ethics, ajob neuroscience, 2(2), 2011. DOI: 10.1080/21507740.2011.557683
  • Michele Farisco, (2018), Arleen Salles, Kathinka Evers. Neuroethics: A Conceptual Approach, Cambridge University Press: 10 September 2018. DOI: 10.1017/S0963180118000208
  • Michele Farisco (2015), Book Reviews, Notes and Comments, Ann Ist Super Sanità 2015|Vol. 51, No. 4: 390-393. DOI: 10.4415/ANN_15_04_23
  • Jens Clausen (2015), Levy, Neil, Handbook of Neuroethics, pringer Netherlands, 3 volumes, 1878 p.