نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

-مقدمه

کتاب انسان در جستجوی معنا: درآمدی بر معنادرمانی (Man's Search for Meaning: an introduction to Logotherapy) را ویکتور امیل فرانکل (Viktor Emil Frankl)، روان‌پزشک و عصب‌شناس اتریشی، نخست در سال 1946 بدون ذکر نام خود بر روی جلد کتاب و با عنوان اصلی تجربه‌های روان‌شناختی: اردوگاه کاراجباری (A Psychologist Experiences the Concentration Camp) و سپس نسخة انگلیسی آن را در سال 1959 با نام خود منتشر ساخت که به پایة اصلی یکی از مکاتب و روش‌های درمانی جدید به نام لوگوتراپی (Logotherapy) یا معنادرمانی بدل شد. این کتاب به شرح خاطرات فرانکل از وضعیت خود و سایر قربانیان اردوگاه‌های کار اجباری آلمان در خلال جنگ دوم جهانی و از خلال بحث‌ها به اهمیت جستجوی معنا برای زندگی، در سخت‌ترین شرایط زندگی می‌پردازد. این کتاب تا زمان مرگ فرانکل در سال 1997 در بیش از ۹ میلیون نسخه در آمریکا به فروش رسید و به ۲۴ زبان زندة دنیا ترجمه و ۷۳ بار تجدید چاپ شد. این کتاب در سال 1991 از سوی کتابخانة کنگره به عنوان یکی از ده تاثیرگذارترین کتاب‌های آمریکا معرفی شد (1).

این کتاب تا سال ۱۳۷۵ در ۵ نوبت، در سال ۱۳۶۳ بدون ناشر، در سال ۱۳۶۵ توسط انتشارات ویس و پس از آن توسط انتشارات درسا  منتشر شد و تا سال ۱۳۹۰ به چاپ بیست و ششم رسید. کتاب حاضر برای نخستین بار به‌وسیلة اکبر معارفی در سال ۱۳۵۴ ترجمه  و در مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد و تاکنون چندین بار به‌وسیلة مترجمان بسیاری از جمله امیر لاهوتی، فروزنده دولتیاری، ریحانه منظوری، زهرا زاهدی، مرتضی حسنوند، حسینعلی میرشاهی و نهضت صالحیان و مهین میلانی به فارسی برگردانده شده است. آخرین ترجمه از این کتاب به‌وسیلة حسینعلی میرشاهی در سال ۹۸ صورت گرفت و انتشارات پَریمام آن را منتشر ساخت. یادآوری این نکته نیز مفید است که کتاب مشابه دیگری از همین نویسنده با عنوان انسان در جستجوی معنای غایی ترجمة احمد صبوری و عباس شمیم به‌وسیلة نشر آشیان و در سال ۱۳۹۰ منتشر شده است.

 

2-در باره نویسنده/ مترجمان

ویکتور فرانکل استاد عصب شناسی و روان‌پزشکی دانشگاه وین بود. او که از نجات‌یافتگان واقعة هولوکاست بود، از آغاز کارش در دانشگاه به دنبال تعریف انسان از معنای زندگی و حیات بود. او معتقد بود که انسان‌ها باید تحت هر شرایطی برای زندگی‌شان معنایی وجود داشته باشد، حتی اگر در بدترین وضعیت قابل تصور و آخرین لحظه‌های حیات باشند. او در سال 1921 با زیگموند فروید، فیلسوف مشهور اتریشی دیدار کرد و برای مدتی شاگرد او بود، اما بعد از گذشت چند سال‌ نظریاتش از نظریه فروید فاصله گرفت.

ویکتور فرانکل را می‌توان پدیدآورنده‌ی لوگوتراپی (معنادرمانی) دانست. لوگرتراپی یا معنادرمانی را یافتن ریشه‌های معنای زندگی هر فردی، به شکل انگاره‌ای استوار از معنا و مسئولیت می‌دانند. الگویی که معنا و مسئولیت و رسالت فرد در زندگی با آن مشخص می‌شود. فرانکل بعد از مدتی مخالف سرسخت روان‌درمانی شد و تحقیقات خود را بر معنادرمانی متمرکز کرد. او معتقد بود: «رفتار‌درمان‌گران، آدم‌ها را مانند حیوانات و به صورت ماشین فیزیولوژیک تحلیل می‌کنند، در حالی که لوگوتراپی به بُعد معنوی انسان‌ها اهمیت می‌دهد».

فرانکل بیش از سی عنوان کتاب درباره معناگرایی و معنادرمانی نوشت که تنها معدودی از آنها (هشت‌ کتاب) از فرانکل از زبان آلمانی به زبان انگلیسی و در این بین، سه کتاب از زبان انگلیسی به زبان فارسی برگردانده شده‌اند که عبارتند از انسان در جست‌وجوی معنی (کتاب حاضر)، انسان در جست‌و جوی معنای غایی، و معنادرمانی. ویکتور فرانکل در دوم سپتامبر 1997 در شهر وین اتریش درگذشت.

خانم دکتر نهضت فرنودی صالحیان (یکی از دو مترجم کتاب حاضر) به کار ترجمه از کتب روان‌شناسی اشتغال دارد و کتاب‌های آدم‌های سمی و انسان در جست‌وجوی معنی از آثار ترجمه‌شده توسط او به شمار می‌آیند.

خانم مهین میلانی (مترجم دیگر کتاب حاضر)، نویسنده، مترجم و روزنامه‌نگار ایرانی و فارغ التحصیل رشتة روزنامه‌نگاری و جامعه‌شناسی از دانشگاه پاریس است. تاکنون ده‌ها مقاله، گزارش، نقد ادبی از او به فرانسوی، انگلیسی و حتی فارسی منتشر شده اند.

 

3-در باره کتاب

کتاب انسان در جست‌وجوی معنی در دو بخش، یک پیشگفتار و یک پسگفتار تنظیم شده است: بخش اول کتاب با عنوان تجاربی از اردوگاه کار اجباری (صص 10-123) شامل خاطرات فرانکل از اردوگاه کار اجباری آشویتس است و بخش دوم آن (صص 124-187) مکتب تخصصی دکتر فرانکل یعنی لوگوتراپی یا معنادرمانی را توضیح می‌دهد و شامل 19 بحث به شرح آتی است: مفاهیم اساسی در لوگوتراپی، معناجویی، ناکامی وجودی، نوروزهای نئوژنیک یا اندیشه‌زاد، پویایی اندیشه‌ای، خلاء وجودی، معنای زندگی، جوهر وجود، معنای عشق، معنای رنج، مسائل فوق بالینی، لوگودراما، معنای مافوق، انتقال و گذرایی زندگی، لوگوتراپی به‌عنوان یک روش، عصبیت‌های (نوروزهای) قومی، انتقاد از جبرگرایی مطلق، ایمان روان‌پزشکی، و روان‌پزشکی انسانی‌شده.

فرانکل در بحث از مفاهیم اساسی در لوگوتراپی به بیان چند نکته از جمله تاکید لوگوتراپی بر خلاف روانکاوی بر آینده نه گذشته، وظیفه، مسئولیت و معنی، اهمیت تشکیل «حلقة معیوب» و تبارشناسی اصطلاح لوگوتراپی می‌پردازد. در بحث از ناکامی وجودی به سه معنای توجه‌برانگیز از وجود می‌پردازد، در بحث از پویایی اندیشه‌ای به جملة معروف نیچه اشاره می‌کند که «کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت». او در بحث از معنای زندگی به پزشکی حمله می‌کند و این رشته را در دست‌یافتن به پاسخ‌دهی به پرسش از معنی زندگی ناتوان می‌یابد: «من تردید دارم که پزشکی بتواند پاسخی به این پرسش بدهد که معنای زندگی هر فردی چیست؟ زیرا معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز، ساعت به ساعت در تغییر است. از این رو، آن‌چه مهم است معنای زندگی به طور اعم نیست، بلکه هر فرد می‌باید معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد. هیچ معنای انتزاعی که انسان عمری را صرف یافتنش نماید وجود ندارد، بلکه هر یک از ما دارای وظیفه و رسالتی ویژه در زندگی است که می‌بایست به آن تحقق بخشد». او در بحث از معنای عشق، از عشق، میل جنسی و رنج به‌عنوان سه راه اساسی برای رسیدن به معنای زندگی یاد می‌کند و در بحثی مستقل با عنوان معنای رنج به واکاوی در مفهوم رنج می‌پردازد. او در بحث از معنای مافوق به برخی از فیلسوفان اگزیستانسیالیست که به تحمل پوچی زندگی توصیه می‌کنند می‌تازد. او در بحث از انتقال و گذرایی زندگی، تفسیری جالب و خوش‌بینانه از میرندگی و مرگ را ارائه می‌کند  ودر بحث پس از آن با عنوان لوگوتراپی به‌عنوان یک روش، راه‌حلّ ترس از مرگ را نه تفسیرهای روان‌پویایی یا فلسفی بلکه آن چیزی می‌داند که به‌عنوان «قصد متضادّ» و در نهایت در قالب «خود فرارونده» از آن یاد می‌کند. او در بحث از انتقاد از جبرگرایی مطلق در ضمن حمله به روانکاوی و پیش‌بین‌های رفتار انسان نظیر مکانیسم‌ها و دینامیسم‌ها اظهار می‌دارد که «انسان چیزی است بیشتر از «روان». او جبرگرایی را یک بیماری فراگیر می‌داند و به مربیان و روحانیان توصیه می‌کند که باید به «اصل آزادی انسان در انتخاب» معتقد باشند.     

این کتاب همچنین دارای یک پیشگفتار جالب‌توجه است (صص3-8) که به قلم روان‌شناس مشهور گوردون و. آلپورت به نگارش درآمده است و یک پسگفتار مفید (صص187-195) که به قلم خانم دکتر نهضت صالحیان به رشتة تحریر درآمده است.

 

4-ملاحظات انتقادی

 

همه‌چیز را می‌توان از یک مرد گرفت جز یک چیز: آخرین آزادی‌های انسانی- انتخاب نگرش در هر شرایط خاص، انتخاب راه خود

ماریا پوپووا1

1-فرانکل دقیقاً مانند ویلیام جیمز در رساله‌اش با عنوان عادت (Habit)، این مفهوم انتخاب روزمره را در مرکز تجربة انسانی قرار می دهد و بیان می‌کند که چگونه زندانیان اردوگاه هر روز و هر ساعت در معرض فرصت‌هایی برای این تصمیم‌گیری قرار می‌گرفتند که آیا باید تسلیم آن نیروهایی ‌شوند که آنان و آزادی درونی‌شان را به ربوده‌شدن تهدید می‌کنند؛ که آیا باید به‌عنوان بازیگران شرایط در‌آیند، یا از آزادی و عزت خود صرف‌نظر ‌کنند تا به شکل یک زندانی معمولی و قالب‌ریزی‌شده درآیند (فرانکل، ص 90)». در اینجا به‌نظر می‌رسد که پدیدة «عادت‌شدگی» با مقولة «تسلیم»، یکی انگاشته شده است در حالی که یکی نیستند مگر آن که تسلیم ناآگاهانه و غیر انتخابی در برابر تسلیم آگاهانه و انتخابی مورد نظر باشد که به قبول رنج تحمیلی به منظور کشف معنایی غایی از دل آن که همان ایجاد تصمیم درونی (همان، بند چهارم) به تعبیر خود فرانکل است، منتهی می‌شود. 

 

2-از نظر فرانکل، معنا از سه منبع می‌تواند حاصل شود: کار هدفمند، عشق و شجاعت در برابر دشواری. او در بررسی «تشدید یا تقویت زندگی درونی» که به زندانیان کمک می‌کند تا زنده بمانند، قدرت متعالی عشق را در نظر می گیرد و آن را چیزی بسیار فراتر از وجه جسمانی معشوق می‌داند. او این وجه خاص از عشق را در عمیق‌ترین معنا از وجود معنوی معشوق که امری درونی است پیدا می‌کند. ظاهرا فرانکل از توصیف دقیق این وجه خاص برنیامده است زیرا این نوع عشق، بدون لحاظ این که معشوق واقعاً حضور دارد یا نه، و بدون این که آیا هنوز زنده است یا نه، توصیف می‌شود و اساساً حضور یا حیات او به نوعی اهمیت خود را از دست می‌دهد. شکی نیست که در اینجا فرانکل تعلق عاطفی خود به همسزش را ملاک قضاوت در این باره قرار دارد و لذا این عشق خاص را با مثالی دلهره‌آور نشان می‌دهد که چگونه احساسات او نسبت به همسرش - که سرانجام در اردوگاه ها کشته شد - به او حس معنا می دهد.

3- فرانکل، شوخ طبعی را نیز یکی دیگر از سلاح‌های روح در مبارزه برای حفظ خود معرفی می‌کند. از نظر او کاملاً مشهور است که شوخ طبعی، بیش از هر چیز دیگری می‌تواند فراروی از خود و توانایی بالارفتن از هر موقعیتی را حتی اگر فقط برای چند ثانیه باشد، تأمین و تضمین کند. تلاش برای ایجاد حس شوخ طبعی و دیدن چیزهایی با نگاهی طنزآمیز نوعی ترفند آموخته شده هنگام تسلط بر هنر زندگی است. اما باید توجه داشت که در شرایط حاکمیت رنج فراگیر- بدانسان که فرانکل آن را در اردوگاه کار اجباری توصیف می‌کند- ظاهراً جایی برای شوخ‌طبعی نمی‌گشاید. به همین جهت است که خود او تصریح می‌کند که هنر زندگی را در اردوگاه کار اجباری باید تمرین کرد، اگرچه رنج در همه‌جا وجود دارد. در واقع، شوخ‌طبعی بدان صورت که فرانکل بدان می‌نگرد نوعی »زهرخنده» یا «پوزخند تلخ» به زندگی و به شرایط حاکم بر آن است.

4- فرانکل مترصد است که این فرض را که «بشر با توجه به شرایط خود به‌طور ثابت تغییر شکل داده است» به‌چالش بکشد. او این کار را با طرح پرسش‌هایی از قبیل «آیا واکنش زندانیان به دنیای منفرد اردوگاه ثابت می‌کند که انسان نمی‌تواند از تأثیرات محیط اطرافش فرار کند؟ آیا انسان در برابر چنین شرایطی چاره‌ای برای عمل ندارد؟» آغاز می‌کند و با بهره‌گیری از دو مفهوم «استقلال ذهن» و «آزادی معنوی» و طرح این پرسش‌ها صورت می‌دهد که «اما آزادی بشر چطور؟ آیا آزادی معنوی در رابطه با رفتار و عکس‌العمل نسبت به هر محیط خاصی وجود ندارد؟». او معتقد است که ما می‌توانیم از طریق تجربه و همچنین اصولی به این پرسش‌ها پاسخ دهیم. به قول او «تجارب زندگی در اردوگاه نشان می‌دهند که انسان انتخاب عملی دارد. … انسان حتی در چنین شرایط وحشتناکی از استرس روحی و جسمی می‌تواند آزادی معنوی و استقلال ذهن را حفظ کند».

توجه فرانکل به این دو مفهوم کلیدی هرچند خود قابل‌توجه است اما او به‌روشنی توضیح نمی‌دهد که منظورش از معنویت یا استقلال ذهن چیست. حتی اگر منظور فرانکل از آزادی معنوی، آزادی از تعلّقات مادی یا رهایی از رنج در مفهوم بودایی از این اصطلاح باشد اما بدان اشاره‌ای ندارد؛ هرچند با توجه به صبغة دینی او می‌توان محملی برای کاربرد آن از جانب او یافت. مشکل در مورد استقلال ذهن بیشتر است زیرا معلوم نیست که منظور از آن همان رهایی ذهن از دل‌مشغولی‌های ناظر به رویدادهای تلخ آینده از جمله مرگ یا رنج، شکنجه و تنهایی بیشتر است یا چیزی دیگر.

5- فرانکل مانند هنری میلر و فیلیپ کی دیک، وجود رنج را نه تنها یک قطعة اساسی بلکه لازمة یک زندگی معنادار می‌داند. از نظر او اگر اصلاً معنایی در زندگی وجود دارد، پس باید در رنج نیز معنایی وجود داشته باشد. رنج، حتی به‌عنوان سرنوشت و مرگ، قسمتی غیرقابل درمان در زندگی است. بدون رنج و مرگ زندگی انسان نمی‌تواند کامل باشد. در اینجا فرانکل تاحدودی به‌معنا و مفهوم رنج در دیدگاه مکتب بودا نزدیک می‌شود. در سنت فکری اسلامی، رنج، فقر، بیماری و مرگ ابزارهایی برای ابتلای انسان به منظور ارتقای روحی آنان محسوب می‌شوند. این بحث بی‌تردید با مسئلة معروف به «مسئلة شرّ» نیز همجوار است و دیدگاه‌های سنتی و معاصر در باب این مسئله می‌توانند بنیان‌های لوگوتراپی را دستخوش تغییرات متعدد نظری-عملی و به‌تعبیری مفهومی-روشی سازند.

پانوشت‌ها

Fein, Esther B., "New York Times, , p. 11-20, The New York Times,(20 November 1991)
James, William, Habit, University of Michigan Library (January 1, 1890)