نویسندگان

گروه انسان شناسی شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

Ordinary Ethics: Anthropology, Language and Action.

 Michael Lambek, ed. 2010.New York: Fordham University Press. 458 pp

 

محسن شعبانی، پریسا گودرزی

درباره مولف:

مایکل لمبک (متولد 1950) استاد انسان‌شناسی در دانشگاه تورنتو کاناداست. او مدرک دکترای خود را در سال 1978در دانشگاه میشیگان آمریکا اخذ کرده. وی رئیس انجمن انسان‌شناسی دین است. او در زمینه‌های انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی، هرمنوتیک، آیین، انسان‌شناسی پزشکی، اخلاق روزمره و... کار می‌کند. او به طور خاص در حوزه آفریقا، ماداگاسکار و اروپا تحقیق می‌کند. او اخیراً به مطالعه در باب ارتباط انسان‌شناسی و فلسفه و به طور خاص بررسی مبانی اخلاقی افعال انسان گرایش یافته است. او از چهره های برجسته‌ای است که در حوزه انسان‌شناسی دین و انسان شناسی اخلاق کار می‌کند. برخی از مهم‌ترین آثار او عبارتند از:

  • ارواح انسانی (1981)
  • معرفت و عمل در مایوت (1993)
  • زمان گذشته (1996)
  • بوم شناسی و امر مقدس (2001)
  • وزن گذشته (2002)
  • بیماری و تمسخر (2003)
  • انسان شناسی دین (2008)
  • چهار گفتار در باب اخلاق: نظرگاه‌های انسان‌شناسانه (2015)
  • شرایط اخلاقی: مقالاتی درباب فعل، شخص و ارزش (2015)

مایکل لمبک در نگارش بیش از 50 فصل از کتاب‌های مختلف در زمینه انسان‌شناسی مشارکت داشته و نیز بیش از 50 مقاله در مجلات مرتبط به چاپ رسانده است. ظاهرا در زبان فارسی تنها یک اثر از او به چاپ رسیده، آن هم بخشی از کتاب «درباره انسان‌شناسی دین: سه مقدمه» است که توسط ابراهیم موسی‌پور ترجمه و توسط انتشارات جوانه طوس به چاپ رسیده است.

درباره کتاب

کتاب اخلاق متعارف ویراسته مایکل لمبک است و درواقع بیست نویسنده مختلف در نگارش آن سهم داشته‌اند. این کتاب در 458 صفحه از یک مقدمه و هفت بخش اصلی تشکیل شده است. این کتاب با بخش سپاس‌گزاری شروع می‌شود و در ادامه با معرفی نویسندگان همکار در پنج صفحه ادامه می‌یابد. بعد از بدنه اصلی کتاب، کتاب‌شناسی مفصل 35 صفحه‌ای و در نهایت یک نمایه هشت صفحه‌ای قرار دارد. حال برای آشنایی با محتوای کتاب فهرست مطالب بخش اصلی کتاب به شرح زیر آورده می‌شود.

مقدمه

مایکل لمبک

بخش یک: چهارچوب‌های نظری

به سوی یک اخلاق معطوف به عمل

میکل لمبک

ذهن‌ها، سطوح، و دلایل در انسان‌شناسی اخلاق

وب کین

از امر اخلاقی به امر موضوعی: شالوده‌ای برای انسان‌شناسی اخلاق

جیمز فابیان

بخش دو: اخلاق و سخن گفتن

اخلاق، زبان، و اجتماع انسانی

آلان رمزی

اخلاق مرسوم در باب گفتگوی روزمره

جک سیدنل

بخش سه: مسئولیت و عاملیت

عاملیت و مسئولیت: شاید بتوانید چیزهای خوب زیادی داشته باشید

جیمز لیدلاو

زندان ابوغریب و مساله شر

استیون جی. کاتون

بخش چهار: مجازات و کرامت شخصی

مجازات رفتار اخلاقی

چارلز استافورد

اخلاق مرسوم و کیهان‌شناسی‌های در حال تغییر: ذکر نمونه از شمال استرالیا

فرانچسکا مرلان

یادداشت‌های فلسفی بر چارلز استافورد و فرانچسکا مرلان

جودیس بیکر

بخش پنج: اخلاق و تشریفات

اسلوب‌های طبیعی: آداب معاشرت، اخلاق و درستکاری در نظام‌نامه رفتار در آمریکا

شرلی ینگ

«مثل یک آهنگ انجام انجامش می‌دهند»: اخلاق، زیبایی‌شناسی، و سنت در گفتمان قانونی قبیله هوپی

جاستین بی. ریچلند

بخش ششم: موضوعات اخلاقی: منش و عمل

انسان‌های بی‌بنیان: شیادی و امکان اخلاقی در قبایل آمازون کلمبیا

کارلوس دیوید لاندونو سولکین

اخلاق بین ساحت عمومی و خصوصی: روابط کارگران جنسی در لندن

سوفی دی

در باب واقع‌گرایی همدلی در جنبش تنوع‌عصبی

پل آنتز

سادهارانا بودن: گفتگو درباره تاجر منصف در سریلانکا

نیرکا وراتونگ

بخش هفتم: زندگی اخلاقی: رویارویی با تاریخ، دین و امر سیاسی

سر و کار داشتن با دیگران: تمسخر و اعتقاد دینی در سرزمین‌های مقدس

دونا یانگ

بین اخلاق کوئیر (فرانرمگرایی جنسی) و اخلاق جنسی

نایسارگی ان. دیو

سروکار داشتن با زندگی دیگران: عشق و زندگی روزمره

وینا داس

ارواح جنگ و اخلاق در باب حافظه

هیونیک کوان

فهرست منابع

نمایه


کتاب اخلاق متعارف، انسان‌شناسی، زبان و عمل نوشته مایکل لمبک کتابی است در حوزه انسان‌شناسی اخلاق. اخیراً در انسان‌شناسی ادبیات گسترده‌ای در زمینه اخلاق به وجود آمده است. این کتاب نیز به جایگاه اخلاق در زندگی انسانی می‌پردازد. این مسئله که چرا انسان‌ها به دنبال این هستند که در رفتارهای خود خوب و بد را در نظر بگیرند مسئله ایست که مورد توجه عموم انسان‌شناسان قرار گرفته است. لمبک در پی پاسخ به این سوال است که اخلاق در کجا قرار دارد؟ یعنیریشه فعل اخلاقی کجاست؟ آیا بخشی ذاتی از فعل است یا یک صفت خارجی است که به فعل متصف می‌شود؟

ظاهرا اصطلاح اخلاق متعارف برای نخستین بار توسط مایکل لمبک استفاده شده است. از نظر لمبک اخلاق متعارف اخلاقی است که نسبتاً تلویحی است و مبتنی بر قرارداد است نه بر قاعده، مبتنی بر عمل است نه بر دانش یا باور، و بدون عطف توجه روی می‌دهد. درواقع این اخلاق به صورت خودکار در فعل انسان بروز می‌یابد نه این‌که از طریق استدلال آگاهانه صورت گیرد.

چنان‌که گفته شد در نگارش این کتاب نویسندگان به ابعاد مختلف انسان‌شناسی اخلاق پرداخته‌اند. در سرتاسر کتاب ارجاعات متعددی به فیلسوفانی از قبیل کانت، ارسطو، هانا آرنت، برنارد ویلیامز، مکینتایر و دیگران به چشم می‌خورد. یکی از وجوه تفاوت این مجموعه با کارهای مشابه این است که در این کتاب اخلاق به مثابه یک امر متعارف در نظر گرفته شده است؛ یعنی اخلاق یکی از وجوه شرایط انسانی است و در فعل نقش ذاتی دارد. این تلقی اخلاق بیش از آن‌که به ساحت «مقدس» و آیین‌ها تعلق داشته باشد مربوط به ساحت «عرفی» و زندگی روزمره است. با وجود این، از نظر لمبک اخلاق با این‌که به ساحت عرفی تعلق دارد تا جایی که بر پایه اصول قابل‌پیش‌بینی بتواند‌ رفتار انسان‌ها را هدایت کند از کارکردهای آیینی نیز برخوردار است.

مایکل لمبک معتقد است نباید اخلاق را یک مقوله جهان‌شمول یا نوع مجزایی از عمل انسان در نظر بگیریم. در مقدمه کتاب از فهمی ارسطویی از اخلاق در مقابل اخلاق کانتی طرفداری می‌کند. از نظر او اگر به ارسطو بازگردیم می‌توانیم اخلاق را اساساً یک خصیصه یا کارکرد فعل در نظر بگیریم نه صرفاً یک دلیل انتزاعی. یعنی اخلاق چیزی فراتر از فعل انسان نیست. از نظر او عمل متعارف ذاتاً اخلاقی است. او معتقد است متعارف بودن اخلاق به این معنا است که نمی‌توان اخلاق را به عنوان زیرشاخه انسان‌شناسی جدا کرد. علاوه بر مایکل لمبک سایر نویسندگان این کتاب با این تلقی همدل‌اند و کل کتاب با این نگاه نوشته شده است.

لمبک درفصل اولِ بخش اول کتاب با عنوان «به سوی اخلاق عمل»، با استفاده از دیدگاه‌های هانا آرنت، استنلی کیول، و روی راپاپورت این دیدگاه خود را بسط می‌دهد. در ادامه بخش اول کتاب یعنی «چهار چوب های نظری» دو فصل دیگر از وب کین و جیمیز فابیان آمده است. کین به دنبال تحلیل دقیق امکان‌ها و محدودیت‌های مادی بودن است. او معتقد است انسان‌شناسی اخلاق باید به عینیت سازی  و به ویژه به ظاهر امور بپردازد. مثلا به کیفیت یک هدیه و زمان‌بندی پس دادن هدیه، تُن صدا و انتخاب کلمات دقت کند. فابیان به دنبال این است که قلمرو اخلاق را از طریق تمایز قائل شدن بین امر مضمونی و امر اخلاقی ترسیم کند. از نظر او قلمرو اخلاقی مشتمل بر پویایی تولید و شدن است و بُعد مضمونی مشتمل بر سکون، بازتولید و بودن است.

یکی دیگر از وجوه متمایز این اثر توجه ویژه به انسان‌شناسی زبان‌شناختی است. بخش دوم کتاب در باب اخلاق و زبان است و در آن رمزی و سیدنل درباره رابطه زبان و اخلاق سخن می‌گویند. از نظر رمزی اخلاق مبتنی بر ساختار زبان ساخته می‌شود، یعنی اعمال ارتباطی روزمره، از طریق ایجاد دغدغه نسبت به دیگران، مبنایی برای فعل اخلاقی به وجود می‌آورند. سیدنل تحلیل محتوای مفصلی درباره یک گفتگوی روزمره بین گروهی از دوستان انجام می‌دهد تا نشان دهد اخلاق بخشی ذاتی از تعاملات اجتماعی است.

بنابراین اخلاق، خصیصه‌ای جدایی‌ناپذیر از فعل و کلام و به عبارتی کردار و گفتار ما است نه موضوعی مجزا از آن‌ها. مقاله کین به بررسی اخلاق در اجتماعی بودن می‌پردازد و آن را جنبه بومی زندگی اجتماعی می‌داند که امکان تامل، داوری و تفکر را فراهم می‌کند.

همچنان که در فهرست این کتاب دیده می‌شود، این مجموعه مشتمل مقالات متعددی که مرور آن‌ها در این یادداشت نمی‌گنجد. تقریباً همه مقالات کتاب در بررسی موضوع مورد بحث خود به مباحث اخلاقی مربوط می‌پردازند و سعی می‌کنند در مجموع نمایی کامل از ابعاد مختلف انسان‌شناسی اخلاق ترسیم کنند.

در مجموع کتاب حاضر کتابی کم‌نقص است. ویراستار کتاب به خوبی تلاش کرده مجموعه منسجمی را با هدفی یکپارچه جمع‌آوری کند. همسویی نویسندگان با رویکرد کلی کتاب از جمله امتیازات مهم این کتاب است. این امر به ویژه از این نظر‌که برخی صاحب نظران و نویسندگان مطرح در حوزه انسان‌شناسی اخلاق (مانند فابیان و لیدلاو) در نگارش کتاب مشارکت داشته‌اند نشان دهنده همسویی جریان اصلی انسان‌شناسی اخلاق در این زمینه است.

یکی از ملاحظات انتقادی درباره این کتاب عدم شمول کلیه موضوعات مهم در زمینه انسان‌شناسی اخلاق است. برای مثال مسئله فضیلت و منش اخلاقی که در بسیاری از کتب انسان‌شناسی اخلاق مورد بحث قرار می‌گیرد در این کتاب چندان مورد توجه نیست. همچنین‌ مسائل مهمی در زمینه روان‌شناسی اخلاق اجتماعی وجود دارد که در منابع انسان‌شناسی نیز مورد بحث قرار گرفته‌اند. از جمله مسئله تکامل فرهنگی و ارتباط آن با اخلاق.

از جمله نکات مهم دیگر این است در این کتاب نسبت اخلاق متعارف با نظریه‌های رایج در فرا اخلاق و اخلاق هنجاری روشن نیست. به نظر می‌رسد در تلقی لمبک اخلاق متعارف به کلی در زیرمجموعه نظریه‌های اخلاق هنجاری قرار نمی‌گیرد بلکه به نوعی مخالف طرح نظام‌های اخلاقی است. با این حال، با وجود ارجاعات فراوان به منابع فلسفی مناسب بود بحث مجزایی درباب نسبت اخلاق متعارف با سایر نظریه‌های اخلاقی مطرح می‌شد.

از امتیازات این کتاب، کتاب‌شناسی مفصل آن است که خواننده را با حجم قابل توجهی از منابع مرتبط آشنا می‌سازد.

امیدواریم هرچه زودتر ترجمه فارسی این اثر وارد بازار شود تا مورد استفاده عموم و خصوصاً دانشجویان رشته‌های انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه، و فلسفه اخلاق قرار بگیرد.