نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

کلیدواژه‌ها

مقدمه

هدف از تدوین این کتاب، بررسی و تحلیل دو دیدگاه موجود در مورد خلقت انسان به منظور کشف نقاط قوت و ضعف آنها برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به موضوع است. تحلیل این دو دیدگاه بر اساس قرآن و آنچه از مجموع مباحث مطروحه با دلایل عقلی و نقلی برای خواننده کتاب و محققان قابل ‌برداشت است ارائه شده است. از زمان­های دور در جوامع بشری این موضوع مورد توجه و بحث بوده است، که اساساً انسان چگونه بر روی زمین مستقر گردیده و با چه خصوصیاتی (ذاتی یا اکتسابی) توانسته بر سایر موجودات برتری پیدا کند. حال، زندگی انسان در دوره غارنشینی و جمع­آوری غذا برای مرحله­ای از زندگی طولانی انسان، چه اندازه می­تواند پایه و اساس داشته باشد؟ آیا نسل کنونی انسان همان است که فرضاً صد هزار سال پیش می­زیسته، یا این نسل نسلی است مستقل با خصوصیات مخصوص خود؟ آیا نمی­توان نسبت به آنچه دیگران گفته­اند و ما هم تکرار می­کنیم، با دید تحلیلی و انتقادی نگریست و مجموعه نظریه‌ها را با دیدی تحقیقی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و به نتیجه روشن­تری رسید؟

این یادداشت در صدد است تا به طورخلاصه به معرفی نویسنده کتاب و مترجم آن و سپس به توصیف و نقد محتوایی و صوری اثر بپردازد.

درباره نویسنده کتاب

کتاب حاضر سال­های قبل توسط ناشر دیگری منتشر شده است. و اطلاعات درستی از وی در دسترس نیست.

درباره مولف کتاب

احمد رهبری متولد ۳ شهریور ۱۳۲۷ در همدان است. رهبری دارای تحصیلات حوزوی و نیز تحصیلات دانشگاهی در سطح کارشناسی ارشد مرمت آثار باستانی از دانشگاه هنر اصفهان می‌باشد. وی عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه هنر تهران و نماینده حوزه انتخابی گرمسار در دوره ششم مجلس شورای اسلامی بوده ‌است. رهبری مولف چند کتاب از جمله از مجموعه دانستنی­های قرآن؛ انسان پیش از تاریخ (پیدایش انسان)، قیامت در قرآن، قرآن و باستان­شناسی می­باشد. وی در روز ۱۷ تیر ۱۳۹۹ خورشیدی به علت نارسایی کلیوی درگذشت) .وبگاه مجلس شورای اسلامی(

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درباره کتاب

کتاب حاضر در سال ۱۳۹۲ در قطع وزیری (شومیز)، لیتوگرافی دانشگاه هنر و در انتشارات علمی دانشگاه هنر ‌چاپ و صحافی شده است.

کتاب حاضر شامل ۱۱ فصل ، پیش گفتار مترجم، مقدمه و خاتمه تنظیم شده است. فهرست فصول کتاب عبارتند از:                        

پیش گفتار

مقدمه

کلیات بحث پیدایش انسان

بخش اول: نظریه باستان­شناسان و مورخان

بخش دوم: نظریه انسان­شناسان

بخش سوم: نگاه اجمالی به نظریه­ها

بخش چهارم: نظریه محققان اسلامی:

الف: قائلین به خلقت انسان از طریق تکامل تدریجی

ب: قائلین به خلقت مستقل انسان

ج: قائلین به خلقت انسان از هر دو طریق

بخش پنجم: بررسی آیات قرآن

بخش ششم: آدم در آیین یهود، مسیحیت و زردشت

بخش هفتم: آدم در قرآن

بخش هشتم: آیات قرآن در موضوع مورد بحث

بخش نهم: نظر مفسران در آیات مورد بحث

بخش دهم: موضوعات قرآنی در خلقت انسان

بخش یازدهم: بررسی نظریه­ها

خاتمه

 

 

 

 

 

 

بخش اول: نظریه باستان­شناسان و مورخان؛ باستان­شناسان برای زندگی انسان دو نوع تقسیم­بندی مرحله­ای دارند، یکی براساس نوع معیشت و دیگر بر اساس نوع ابزار مورد استفاده. در تقسیم­بندی اول چهار مرحله: دوران جمع­آوری غذا، دوره آغاز کشاورزی و دامداری (تولید و ذخیره غذا)، دوره استقرار در دهکده­ها، دوره شهرنشینی. در تقسیم­بندی دوم نیز چهار مرحله: دوران سنگ که به قدیم، میانی و جدید تقسیم می­شود، دوره مس، دوره برنز و دوره آهن. (ص ۲۱) در این بخش، چند نظریه برای بررسی موضوع گردآوردی شده است:

  • نظریه خانم دکتر هندکوروس صادقِ مصری، از محققان باستان­شناس پیش از تاریخ (ص ۲۳)
  • نظریه ویل­دورانت نویسنده کتاب تاریخ تمدن (ص ۲۵)
  • نظریه گوردون­ چایلد در کتاب انسان خود را می­سازد: حدود نیم میلیون سال قبل اروپا و آسیا را سرمای شدیدی فراگرفته که هزاران سال طول کشید. در آن زمان چند نوع فیل وجود داشت که اجداد فیل­های کنونی آفریقایی و هندی بوده­اند. بعضی از فیل­ها برای تحمل سختی­های عصر یخ­بندان پوشش مویی بلندی بر تن رویانده و سرانجام آن چیزی شدند که ماموت نامیده شده است. این بلندی مو به تدریج در زاد و ولدهای متوالی به طور ارثی حاصل شد. البته عوامل حامل وراثت قابل تغییر است و دائم تغییر می­کند. هم چنان­که عصر یخ­بندان شدت می­گرفت بچه فیل­هایی که متولد می­شدند در نتیجه تغییری که در عوامل حامل وراثت گرایشی به پوست پشمالو داشتند، و چون بزرگ می­شدند واقعا پشمالو می­شدند. بر همین اساس انسان نیز برحسب شرایط محیطی تغییراتی پیدا نمود تا به وضعیت انسان فعلی درآمد. در عصر یخ چندین نوع انسان می­زیست که با ماموت هم­زمان بود و به جای پشمالو شدن، شیوه مهارکردن آتش و ساختن پوشاک از پوست را آموختند و بدین ترتیب توانستند همانند ماموت­ها با سرما مقابله کنند. آخرین عصر یخ­بندان سپری شد و با گذشتن آن ماموت نابود شد و انسان باقی ماند. نتیجه چنین تغییر و تحولات این است که موجود قادر می­شود حرکات و رفتار خود را با تغییرات محیط مطابقت داده و ادامه حیات دهد. معنی تکامل و نیز تغییر فرهنگی را می­توان سازگار شدن با محیط دانست. (ص ۲۸ و ۲۹)  از زمانی که انسان خردمند (هموساپین) نخستین بار، شاید ۲۵ هزار سال پیش بر صفحه زمین ظاهر شد، تکامل بدن انسان عملاً متوقف شده و در عوض پیشرفت فرهنگی او آغاز شده است. (ص ۳۰)
  • نظریه چارلز الکساندر رابینسون (ص ۳۲)
  • در کتاب عصر حجر نوشته پاتری­شیاد (ص ۳۵)
  • نظریه ویلیام و. هاولز (ص ۳۵)

 

بخش دوم: نظریه انسان­شناسان؛ در کتاب زمینه انسان­شناسی تالیف دکتر حسین ادیبی، در فصل منشاء حیات و تکامل انسان آمده است: تاریخ انسان تنها بخش کوچکی از تکامل سه میلیارد سالِ حیات است و انسان کامل­ترین و پیچیده­ترین موجودی است که در طبیعت می­بینیم. شناخت تاریخ تکامل انسان در قرن نوزدهم بر پایه علمی قرار گرفت و بر زمینه­های ذیل تکیه دارد:

  • کشف قانون بقاء و تبدیل انرژی؛ جهان مادی است و ماده و حرکت ازلی و ابدی است، از هیچ به وجود نیامده و به هیچ تبدیل نمی­شود، بلکه تغییر حالت می­دهد.
  • تئوری سلولی‌بودن موجودات زنده؛ که سلول واحد حیات است و موجودات زنده از آن تشکیل شده است. (ص ۳۷)
  • تئوری داروین؛ چکیده نظریه داروین این است که برخلاف نظریه ثبوت انواع، جانوران و گیاهان قابلیت تغییرپذیر دارند و در انتخاب طبیعی، و در شرایط برقراری سازش حیوانات و محیط زیست، آن که قوی­تر است می­ماند و لذا باعث انقراض بعضی از انواع گیاهان و جانوران می­گرد، چون نادرشدن، مقدمه انقراض است؛ و به نظر وی قدرت سازش با محیط خاصیت ذاتی موجود نیست بلکه محصول انتخاب طبیعی در طول زمانی است. (ص ۳۹) داروین در پاسخ این ایراد که انسان دارای هوش زیاد و زندگی اخلاقی است و حال این­که میمون­ها چنین نیستند پاسخ می­دهد: میمون­ها نیز از نیروی هوشی برخوردارند و اختلاف آن­ها با انسان از لحاظ درجه و میزان آن است؛ و نیروی هوش نیز طبق قوانین حاکم بر طبیعت تغییر یافته و تکامل پیدا می­کند. درباره اخلاق نیز معتقد است، اخلاق در جامعه انسانی ابتدا وجود نداشته و غرایز اجتماعی عامل پیدایش آن گردید؛ لذا موازین اخلاقی و اعتقاد به خدا در مسیر تکامل فرهنگی انسان پیدا شد. (ص ۳۹ و ۴۰)

مجموع این نظریات که بنیان نظریات علمی قرن ۱۹ را تشکیل می­داد باعث شد که به انسان با دید تکاملی نگریسته شود و دیگر او را اشرف مخلوقات و آفریده خدا ندانند و درصدد شناخت علمی او برآیند و رابطه او را با محیط خارج مورد مطالعه قرار دهند. انسان­شناسی جسمی روشن کرد که انسان کنونی نتیجه تکامل پیش انسان­هایی است که آن­ها نیز طی میلیون­ها سال از موجودات دیگری به وجود آمدند. (ص ۳۸)

با توجه به تنوع و تفاوت مطالب مورد نظر، کتاب­هایی که در زمینه پیدایش انسان مطالبی دارند به چند نمونه اشاره می­شود:

  • کتاب سیر تمدن نوشته رولف لینتون (ص ۴۴)
  • کتاب انسان به روایت زیست­شناسی (ص ۴۵)
  • کتاب انسان در عصر توحش (ص ۴۸)
  • کتاب پیدایش انسان (ص ۴۸)
  • کتاب تطور اجتماعی: گوردون چایلد در کتاب تطور اجتماعی، تقسیم­بندی هِنری مورگان را در دوره­های توحش، بربریت و غیره با استفاده از ابزار و وسایل مکشوفه از دوره­های مربوطِ بررسی نموده و می­نویسد: کلمه تطور در انسان­شناسی و جانورشناسی دعوتی است برای پاک‌کردن دگم­های پیش از تجربه که توسط نیروی ماوراءالطبیعه تضمین شده بود، تا زمانی که انواع، تغییرناپذیر فرض می­شدند هر یک را به صورت چیزی که با دخالت خاص الهی خلق شده است درنظر می­گرفتند. همین دگمی بود که داروین پایه­های آن را به لرزه درآورد. (ص ۴۹ و ۵۰)
  • کتاب داروینیسم و تکامل (ص ۵۰)
  • کتاب منشاء انسان (ص ۶۰)

 

بخش سوم: نگاه اجمالی به نظریه­ها؛ چنان­چه در بیان دیدگاه­های هر کدام از نویسندگان کتاب­های معرفی شده در این زمینه دقت شود، تفاوت و تناقض­های متعددی وجود دارد که بعضا قابل جمع نیست. در موارد مختلف فاصله­های زمانی گوناگونی را بازگو می­کنند. به عنوان نمونه، رابینسون بشر امروزی را از ۷۰ هزار سال پیش، گوردون چایلد و پاتری شیاد ۲۵ هزار سال، نستورخ ۵۰ هزار سال ذکر می­کنند. و یا درمورد انسان نئاندرتال نیز در نوشته­ها تاریخ­های متفاوت و متناقضی گفته شده است. این نوع استنتاج از بحث­های مطروحه در موضوع، خود نشانه عدم استواری موضوع است که هرکس به فراخور سلیقه و برداشت شخصی خود و یا نقل از دیگران اظهار نظر نموده­اند، که نوعی آشفته­گویی را نشان می­دهد. (ص ۶۰)

 

بخش چهارم: نظریه محققان اسلامی؛ محققان مسلمان نسبت به موضوع انسان، سه دیدگاه دارند. برخی اعتقاد و استدلال بر تکامل تدریجی انسان دارند. گروهی اعتقاد به و استدلال بر خلقت دفعی و مستقل از سایر موجودات و گروهی نیز نظر بینابین دارند که هم خلقت دفعی و هم تدریجی را بیان می­کنند. (ص ۶۷)

 

بخش پنجم: بررسی آیات قرآن در خلقت انسان؛ در خصوص موضوع مورد بحث، لازم است با معیاری که قابل قبول باشد بررسی و استنتاج شود. چون کتاب آسمانی قرآن که خود مستقلاً آیات متعدد خلقت انسان را بیان نموده، بهترین معیار و منبع مورد استفاده است و براساس آیه ۵۹ انعام، حقیقت را ازآن باید گرفت. (ص ۸۵) در این مورد آیات قرآن در موضوع خلقت انسان و آدم و مراحل اولیه زندگی آدم به عنوان اولین انسانی که مورد نظر خاص قرآن است در چند موضوع دسته­بندی می­شود:

  • آیاتی که خلقت انسان را بیان می­کنند.
  • آیاتی که خلقت آدم را بیان کرده­اند.
  • آیاتی که مربوط به وجود آدم در بهشت و کیفیت هبوط بر زمین اشاره دارد.
  • آیاتی که فرزندان بلافصل آدم و انسان­های از نسل آدم را معرفی می،کنند.
  • آیاتی که در موضوعات مختلف موضوع خلقت، آدم و انسان را به صور دیگر بیان می­دارند. (ص ۸۶)

 

بخش ششم: آدم در آیین یهود، مسیحیت و زرتشت؛ خلقت انسان در قرآن، به این صورت است که  اولین انسان را با لفظ آدم معرفی نموده است. از این رو در این فصل خلقت آدم از دیدگاه سه مکتب یهود، مسیحیت و زرتشت به نقل قول از منابع مختلف معرفی گردیده است. (ص ۸۹) جریان خلقت آدم در آنچه از منابع یهود و مسیحیت نقل گردیده است تا حدودی با آن­چه در متون اسلامی آمده است همانندی دارد و این همانندی بیشتر از آن جهت است که مبداء وحی در هر سه آیین (دین) یکی می­باشد. به عبارتی، آن­چه را که خداوند در قرآن برای مسلمین جریان خلقت آدم و مسائل بعدی او را بیان فرموده است، با این تفاوت که تحریف­هایی که در آن دو آیین بعدها صورت گرفته، آمیخته با برخی از مطالب غیرواقعی و خرافی گردیده است. ولی به دلیل اعجاز قرآن، آن­چه در قرآن آمده همان است که از خداوند وحی شده، و فرق اساسی در موضوع مطالب در اینجا است. (ص ۹۳)

 

بخش هفتم: آدم در قرآن؛ داستان آدم در سوره­های متعدد ذکر شده است از جمله: در سوره­های بقره، اعراف، حجر، طه، ص، اسراء، کهف و غیره. در سوره بقره، موضوع و محور خلافت آدم بر روی زمین است که خداوند برای همه مردم آفریده است. (ص ۹۵) در سوره حِجر، محور و مدار داستان آدم بیان سِر و رازی است که در آفرینش او به کار رفته و سِر هدایت و گمراهی و عوامل اصلی این دو در موجودیت انسان. (ص ۹۶) و مطالبی که در آیات سوره اعراف آمده در سوره طه نیز تقریبا با همان عناوین و موضوعات ذکر شده و مطالبی که در سوره حجر آمده در سوره ص نیز تقریبا با آن عناوین و موضوع تکرار شده است. که سوره­های اعراف، حجر، ص و طه از سوره­های مکی و سوره بقره از سوره­های مدنی می­باشند که مطالب مشابه و قرین هم دارند. (ص ۹۷)

 

بخش هشتم: آیات قرآن در موضوع مورد بحث؛ مجموعه آیاتی که در نگاه اجمالی از قرآن استخراج و در موضوع بحث مورد توجه قرار گرفته است، شامل آیاتی است که در عناوین ذیل طبقه­بندی و مورد بررسی قرار گرفته است:

  • خلقت انسان که با لفظ انسان و یا با لفظ ضمیر «کم» بیان شده.
  • خلقت آدم.
  • خلقت انسان­ها از نسل آدم.
  • داستان فرزندان بلافصل آدم.
  • امت واحد بودن جامعه اولیه.
  • اعجاز پیامبران در ارتباط با خلقت موجودات.
  • برگزیدگی آدم و بعثت او.
  • خلقت آسمان­ها و زمین و سایر موجودات در ارتباط با خلقت انسان.
  • محوریت انسان در نظام خلقت. (ص ۹۹)

در آیات ذکر شده در این فصل، خلقت انسان با تعابیر مختلف بیان گردیده که در برخی آیات با لفظ انسان و برخی خطاب به انسان­ها با ضمیر «کم» و تعدادی با لفظ بشر و جریان خلقت آدم، سجده ملائکه و استکبار ابلیس، خروج آدم از بهشت در قرآن آمده است. و در مجموع نزدیک به ۱۵۰ آیه موضوع خلقت انسان را جدای از موضوعات مرتبط با معاد و یا زندگی اجتماعی و دنیوی او بیان می­کند. (ص ۱۲۳)

 

بخش نهم: نظر مفسران در ایات مورد بحث؛ در بررسی آیات ذکر شده چون لازم است به نظر مفسران قرآن توجه شود و برداشت­هایی که از آیات قرآن دارند مشخص گردد تا به استناد آن نتیجه­گیری شود، و از طرفی بررسی مجموعه نظرات و مراجعه به منابع هر کدام از مفسران در عین حال که هدف کتاب نیست، بخش طولانی خواهد بود و در گنجایش این نوشته نیست، لذا جهت اختصار عیناً مطالبی که در کتاب دائرة المعارف بزرگ اسلامی ذیل لفظ آدم به نقل از صاحب نظران قرآنی از صفحه ۱۸۲ تا ۱۸۸ جلد اول آمده است، بدون جرح و تعدیل در این بخش آورده شده است. (ص ۱۲۵)

 

بخش دهم: موضوعات قرآنی در خلقت انسان؛ شامل:

  • خلقت انسان و آدم (ص ۱۴۳)
  • مقام انسان در جهان و خلیفه اللهی او (ص ۱۵۹)
  • حضور آدم در بهشت و خروج از آن «هبوط» (ص ۱۶۸)
  • سجده ملائکه بر آدم (ص ۱۷۱)
  • جن و شیطان (ص ۱۷۴)
  • توجه‌دادن انسان­ها به خلقت از پدر و مادر اولیه «آدم و همسر او» (ص ۱۸۰)
  • اختلاف رنگ و زبان در انسان­ها (ص ۱۸۵)
  • بنی آدم «فرزندان آدم» و برتری او در خلقت (ص ۱۸۸)
  • اولین فرزندان آدم و اختلاف بین آنها (ص ۱۹۰)
  • اثبات معاد از طریق خلقت اولیه انسان (ص ۱۹۳)
  • معجزات پیامبران در جهت خلقت (ص ۱۹۵)
  • بعثت و برگزیدگی آدم و امت واحده در جامعه اولیه (ص ۱۹۸)

 

بخش یازدهم: بررسی نظریه­ها؛ در مورد نظریه­های ارائه شده توسط انسان­شناسان و باستان­شناسان تحلیلی ارائه نمی­شود، چون مبنای تفکر و استدلال آن­ها به­وجهی است که بیشتر با نظریه مادی­گرایی و حذف جهان ماوراءالطبیعه منطبق است و با بینش وحی مغایرت دارد. و از جمله اشکال مهم این نظریه­ها در همین موضوع است که به عنوان نظریه­های علمی ارائه گردیده و با توجیهاتی، مرز بین موضوعات علمی و دینی ایجاد نموده­اند که این قبیل نظریه­ها را موضوع علمی تلقی نموده و ورود بر آن­ها را از طریق دیدگاه­های غیرعلمی می­دانند. در حالی که هیچ دلیل و توجیهی برای قائل‌شدن به تفکیک موضوعات علمی و دینی نمی­توان اقامه نمود، و نه­تنها تضادی بین این دو مقوله وجود ندارد بلکه مبین و مکمل یکدیگر هستند که عقل و شرع مبین یکدیگر هستند. مگر اینکه مبنای علم، عقل و استدلال عقلی نباشد که در آن صورت بر وهم و خیال استوار خواهد بود و ارزش علمی ندارد. بنابراین، فقط نسبت به نظریه محققان اسلامی که مبنای نظر خود را قرآن قرار داده­اند و با استناد آیات قرآن مطالب خود را بیان داشته­اند توضیح مختصری در این فصل داده شده است. (ص ۲۰۳ و ۲۰۴) به طور کلی، اظهار نظر درمورد انسان این است که، انسان دارای خلقتی مستقل و با هدفی مشخص از جانب خداوند است که در نظام عرضی مرتبط با سایر موجودات و در نظام طولی مستقل از آنهاست و حتی موجودات در خدمت انسان و مسخر او هستند.

 

ملاحظات انتقادی

طرح روی جلد با اسم کتاب یعنی انسان پیش از تاریخ مرتبط است، اما با محتوای کتاب مرتبط نیست. محتوای کتاب حول محور قرآن می‌گردد.

در مجموع کیفیت حروف‌نگاری این اثر نامطلوب اما کیفیت صفحه‌آرایی، چاپ و کاغذ مطلوب ارزیابی می‌شود.

در این کتاب عدم دقّت در علائم ویرایشی و اغلاط نگارشی زیاد به چشم می­خورد. در تعدادی از صفحات اشتباهات نگارشی باید اصلاح شود؛ از جمله: «پژوهشی» (ص ۹)، «فرهنگ ایرانی» (ص ۱۰)، «کتاب خلقت» (ص ۱۷)، «ذیلاً آورده شده است» (ص ۳۷)، «به این نتیجه رسیده­اند» (ص ۴۸)، «تقویت» (ص ۴۹)، «جزاً» (ص ۵۱)، «ایجاد» (ص ۵۳)، «برصفحه» (ص ۵۹) و...

بیشترین اشکال در عدم رعایت فاصله استاندارد بین کلمات و سرهم‌نویسی و جدانویسی کلمات است. به طور نمونه سربرگ از صفحه­ی ۹الی ۵۲: «صفحه­بندی، به همین دلیل، تاخیر، علاقه­مندان، نکته­ای، می­رسد، جمع­آوری نظریه­های همه صاحب­نظران، از منابع، کتاب­نامه، کتاب­ها، به دلیل، بررسی­ها» (ص ۹)، «بخش­های، به همین، کتاب­ها، امید است، مقدمه­ای، مهم­ترین» (ص ۱۰)، «علوم­زیستی، مادی­گرایان» (ص ۱۱)، «بنابراین» (ص ۱۴)، «آن­ها، می­کنند، نمی­شود» (ص ۱۹)، «چنان­که» (ص ۲۸)، «به آمریکا» (ص ۳۶)، «نمی­شود، می­دهد، از آن» (ص ۳۷)، «به انسان» (ص ۳۸)، «بلافصل» (ص ۳۹)، «و یا چند» (ص ۴۱)، «و در فصل» (ص ۴۴)، «از شاخه­ای، خود را، قدیمی­ترین» (ص ۴۵)، «ذخیره­سازی» (ص ۴۸)، «دوره­های، می­نویسد، در انسان» (ص ۴۹)، «با دخالت، در نظر می­گرفتند، پایه­های، بی­رحم و پلید است، می­شود، می­کند، بی­اساس» (ص ۵۰).

در بخش مقدمه آمده است که: عنوان کتاب انسان پیش از تاریخ با پیدایش انسان نام­گذاری گردیده، بدین جهت که مبنای موضوع از نظریه باستان­شناسان که متکی بر نظریه انسان­شناسان است شروع گردیده و انگیزه طرح بحث انسان پیش از تاریخ و دوره­های زندگی او در مباحث باستان­شناسان می­باشد. (ص ۱۲).

انتقادی که بر این نظر وارد است این است که انسان جدا از تاریخ نیست و از این رو نمی­تواند انسان قبل از تاریخ باشد. و زمانی که ما دوره­های زندگی انسان را بررسی می­­کنیم یعنی تاریخ را بررسی می­کنیم. به همین جهت، نام کتاب و دلیل نام­گذاری آن به نظر می­رسد در تضاد با یکدیگر هستند. مگر این که منظورمان از تاریخ، نظم زمانی وقایع باشد که در دوره‌ای خاص شروع شده و پیش از آن چنین تاریخ مدونی نبوده است و انسان پیشاتاریخی به همین زمان مربوط است.

مبنای این کتاب از همان ابتدا بر آن است که، با مباحث اساسی و عمیق اسلامی به­خصوص آیات مربوط به خلقت انسان با نظر عمیق نگریسته شود تا حقایق بهتر کشف گردد. (ص ۱۳). شکی نیست که تمام ادیان، بر مبنای روش­های خاص خود به تفسیر جایگاه تاریخی و دینی انسان می‌توانند بپردازند. با توجه به موضوع کتاب، انتظار می­رفت که نویسنده محترم صرفا براساس اصول و مبانی انسان­شناسی در قرآن، مطالب را می‌نوشت، و نه تنها به بررسی تطبیقی دینی نمی‌پرداخت بلکه اشاره‌ای هم به دیگر ادیان نمی‌کرد تا حق مطلب ادانشده باقی نمی‌ماند.  

در مقدمه کتاب آماده است که: اولاً علمی بودن موضوع پیدایش انسان بر آن مبنا که در نوشته­ها آمده چندان قابل اثبات نیست. ثانیاً آیات قرآن نه­تنها منافات با مباحث علمی ندارد بلکه ریشه درک حقیقت موضوع را در آن می­توان دید. (ص ۱۴) به نظر می­رسد این دو جمله در تضاد با یکدیگر هستند زیرا اگر علمی‌بودن موضوع پیدایش انسان قابل اثبات نباشد، پس چگونه می­توان آن را به صورت علمی از طریق قرآن اثبات کرد؟ البته تنها محملی که وجود دارد این است که بگوییم مبنای قرآنی با علمی‌بودن مباحث منافاتی ندارد هرچند اثبات علمی‌بودن این مباحث کاری دشوار است.

نویسنده چنین اظهار نظر می­کند که: بحث در باستان­شناسی پیش از تاریخ انسان و یافته­های باستان­شناسی و مراحلی که برای زندگی انسان از طرف باستان­شناسان طبقه­بندی گردیده و تاریخ­های دور و نزدیکی برای مراحل زندگی انسان اظهار نموده­اند، ما را بر آن داشت تا یک بررسی اجمالی براساس آنچه از آیات قرآنی استنباط می­شود و نظر مسفران معتبر قرآنی در آن زمینه بیان گردیده، انجام دهیم و آنچه قابل قبول­تر به نظر می­رسد انتخاب و ارائه نماییم. (ص ۱۸) اولا منظور از نظر مفسران معتبر قرآنی چه کسانی است؟ (نام آن­ها نام برده نشده است). ثانیا قابل قبول بودن براساس چه معیاری قابل تبیین است؟ که به آن نپرداخته است.

در بخش سوم، نویسنده می‌گوید که نسبت به نظریه­های ارائه شده تجزیه، تحلیل، نقد و بررسی انجام نمی­گیرد. زیرا که هدف، بیشتر بیان نظریه­ها است و چنان­چه لازم باشد تحلیلی بر آن نظریه­ها داده شود خود موضوع و نوشته مستقلی خواهد بود که در صورت ایجاد ضرورت آن، جدای از این نوشته اقدام خواهد شد. (ص ۵۳) با این حال، خود نویسنده محترم در کل مطالب بخش سوم، نقد جدی درباره نظریه­ها صورت داده است و طرح نظرات انتقادی خود را به اثری دیگر موکول نکرده است.  

در بخش سوم، نویسنده محترم مطرح می­کندکه، بحث در موضوعی چون انسان، برای همه مردم دنیا مطرح است و جواب دادن به کیفیت موضوع از طریق قرآن برای غیرمسلمانان توجیهی ندارد. زیرا اولاً، موضوع برای خود مسلمانان از اهمیت بیشتری برخوردار است تا دیگران. (ص ۵۵) در این زمینه گفتنی است که اولا موضوع و هدف این کتاب اگر جهان‌شمول است، پس فرقی نمی­کند که من در کجای این جهان باشم و با چه دینی، زیرا رسیدن به حقیقت، برای تمام آدمیان با هر دینی، حق است. پس ما باید یک موضوع جهان‌شمول را، به صورت جهان‌شمول بررسی کنیم. و ثانیا از آن­جایی که ما به معجزه‌بودن و حقیقت قرآن ایمان داریم، باید به این هم ایمان داشته باشیم که در قرآن فرقی بین مسلمان و غیرمسلمان وجود ندارد.

نویسنده محترم در جایی دیگر می‌گوید که «لذا قبل از هر چیز باید به قرآن مراجعه نمود و جواب سوال را دریافت نمود و چنان­چه صراحتی در قرآن نداشت و یا قابل فهم نبود، می­توان به کمک احادیث مطالب را پی­جویی نمود و در غیر آن به سراغ علم تجربی رفت». (ص ۵۵) ملاحظه‌ای که در مورد این سخن وجود دارد این است که شرط رجوع به علم تجربی از دیدگاه یک محقق مسلمان که قایل به معجزه‌بودن قرآن است این است که اعتبار و وثاقت این علم را حداقل در رتبه‌ای پس از قرآن بپذیرد؛ ضمن این که اگر به معجزه‌بودن قرآن برای تمام زمان­ها و بدون هیچ شکی ایمان داشته باشیم، دیگر نباید شکی وجود داشته باشد تا لازم باشد به سراغ علم تجربی برویم. ثانیاً اگر چنین است که با برهان قاطع که قابل اثبات است می­توان با قرآن به تمام جواب­ها رسید، پس چرا در جمله قبل گفته شده که اگر صراحتی در قرآن نداشت، به سراغ علم تجربی می­رویم؟!

 

در بخش ششم؛ خلقت انسان در قرآن، به این صورت است که  اولین انسان را با لفظ آدم معرفی نموده است. از این رو در این فصل خلقت آدم از دیدگاه سه مکتب یهود، مسیحیت و زرتشت به نقل قول از منابع مختلف معرفی گردیده است. (ص ۸۹) نقد وارد بر این بخش این است که نویسنده محترم توضیح نداده است که چرا در این بحث تنها دو دین ابراهیمی و یک دین شرقی درنظر گرفته شده­اند و بیان دیدگاه سایر ادیان نادیده گرفته شده است.

در بخش هشتم به این موضوع پرداخته شده است که، آیاتی که در آن فصل ذکر شده، حقیقت خلافت در زمین و خواص آن را بیان می­کنند و برخلاف سایر موضوعات مربوط به آدم و خلقت او، موضوع خلافت انسان تنها در این­جا آمده و در سایر سوره­ها تکرار نشده است. از این آیات چنین برداشت می­شود که منظور از خلافت انسان جانشینی خدا در زمین بوده، نه اینکه جانشین ساکنان قبلی زمین شود، همان­طور که بعضی­ها چنین تعبیری دارند که خدا می­خواسته با این بیان انسان را جانشین آن­ها کند. (ص ۹۷) همان­طور که نویسنده هم اشاره کرده است، تمام برداشت­های ما از ادیان مختلف، فقط یک برداشت است، نه بیان تمام واقعیت. و برای همین است که برداشت­های چند انسان از یک موضوع واحد، متفاوت است و  هرکس سعی می­کند چیزی را که خودش با شهود خودش فهمیده و باور کرده است به اثبات برساند. هرکدام از این برداشت­ها نه رد می‌شود نه تایید، چون هیچ­کدام از ما تمام واقعیت جهان را نمی­دانیم و این خود یکی از محدودیت­های انسانی است که نمی‌توان آن را به‌سادگی انکار کرد.