انسان کامل از نگاه امام خمینی (ره) به قلم حجت الاسلام محمد امین صادقی اُرزگانی در 216 صفحه تدوین و در سال 1388به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با شمارگان 2000 نسخه منتشر شده است. این اثر پیشتر با عنوان انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان از سوی موسسه بوستان کتاب قم انتشار یافت و با همین عنوان در سال 1383 در «جشنواره شیخ طوسی» اثر برگزیده شناخته شد و در سال 1386 در «جشنواره آثار برگزیده در حوزه امام خمینی و انقلاب اسلامی» حائز رتبه اول شد.
این اثر علاوه بر «سخنی با خواننده» به قلم مدیر پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، و مقدمه نویسنده که در آن به ضرورت و اهمیت بحث، پیشینه بحث و ویژگیها و امتیازات این پژوهش میپردازد، مشتمل بر شش فصل به شرح ذیل است:
فصل اول: جلوهای از سیمای انسان کامل
فصل دوم: ضرورت وجود انسان کامل درعالم
فصل سوم: جایگاه انسان کامل در نظام هستی
فصل چهارم: مقامات انسان کامل
فصل پنجم: راه دست یابی به مقام انسان کامل
فصل ششم: جستاری در مصادیق انسان کامل
در پایان پس از جمع بندی و کتابنامه نمایههای آیات و روایات، اصطلاحات و اشخاص آورده شدهاند.
از عناوین فصول پیداست که سه فصل اول ناظر به عرفان نظری با محوریت هستیشناسی انسان کامل است و سه فصل بعدی ناظر به عرفان عملی و سیر و سلوکی است که تحقق و شکوفایی مقام انسان کامل در گروی آن است و در نتیجه آن، آثار کمالی مشتمل بر اوصاف و افعال مختلف در مصداق انسان کامل به ظهور میرسد.
ماهیت این کتاب در اصل آموزشی است و مخاطبان هدف آن طلاب و دانشجویانی هستند که در مراحل آغازین آشنایی با مباحث عرفان نظری هستند یا با این مباحث آشنایی اندکی دارند و نویسنده سعی دارد در سطح معلومات این نوع از مخاطبان به بازخوانی و شرح و تحلیل یکی از موضوعات مهم عرفان نظری یعنی «انسان کامل» و آن هم از منظر امام خمینی بپردازد. همچنین تأمل در فصول و بخشهای مختلف ذیل هر فصل نشان میدهد که این اثر را باید از نوع پژوهشهای توصیفی یا موضوع محور دانست که در آن نویسنده تلاش میکند، با نگاهی به آرای دیگر عارفان مسلمان، تصویری را که امام خمینی از انسان کامل ارائه میدهد وضوح بخشد و ابعاد مختلف نظری و عملی آن را در ساختاری منسجم بازخوانی، شرح و تبیین کند.
در خصوص این اثر به ذهن نگارنده این یادداشت ملاحظاتی به نظر میرسد که آنها را در سه بخش ساختاری، روشی-محتوایی و صوری عرضه میدارد:
الف-ملاحظات ساختاری
در ملاحظات ساختاری شیوه تنظیم و ترتیب فصول و توجیه آنها و همچنین انسجام مطالب و تناسب محتوای هر بخش با عنوان آن محل توجه است. البته لازم بود که در مقدمه توجیهی از ساختار فصول و ترتیب آنها عرضه میشد و نویسنده توضیح میداد که چرا از میان مباحث متنوعی که درباره موضوع انسان کامل قابل طرح است دست به گزینش مباحثی زده است که در این اثر بدانها پرداخته شده است. اما به نظر میرسد هر یک از فصول را میتوان در واقع ناظر به مسئلهای دانست که درباره انسان کامل قابل طرح است و هر فصل پاسخی به این مسئله است. با این وصف درباره ساختار فصول میتوان نکاتی را متذکر شد:
ب-ملاحظات روشی-محتوایی
ملاحظات روشی-محتوایی ناظر به جنبههای تحلیلی اثر در مقام شرح، تبیین و توجیه مباحث و همچنین انسجام و تناسب مطالب هستند. مهمترین مسئلهای که از این حیث در این کتاب میتوان گفت این است که علی رغم ادعای نویسنده مبنی بر بازخوانی و شرح و تحلیل آراء امام خمینی و عارفان دیگر درباره انسان کامل آنچه شاهد آن هستیم گردآوری مجموعهای از آراء و اقوالی است که در خود آثار عرفانی آمده است و کمتر مشاهده میشود نویسنده در شرح مباحث یا تبیین و توجیه چگونگی ارتباط میان آنها شخصا اهتمام ورزیده باشد، به ویژه آنکه وی از نقل قولهای مستقیم و طولانی فراوانی استفاده کرده است، تا حدی که میتوان گفت بیش از یک سوم و شاید حتی نیمی از کتاب مشتمل بر آنهاست که میتواند به نوعی ضعف یک اثر پژوهشی تلقی شود و اصالت کار را زیر سوال برد، بگونهای که احساس میشد در کتاب با مجموعهای از نقل قولهایی مواجه هستیم که در میان آنها گاهی نویسنده یکی دو سطر هم از خود مطلبی مینویسند، در صورتی که در موارد بسیاری میتوانست از آنها به زبان خود و به صورت غیر مستقیم استفاده کند و فقط در موارد لازم که در هر اثر پژوهشی متعارف است به نقل قولهای مستقیم بسنده میکرد. به ویژه برای مقصود نویسنده تمام اقوال نقل شده نیاز نیست و بخشی از آنها زائد است. علاوه بر این حتی گاهی نویسنده در خصوص مطالب یا اقوال مبهم و غامض توضیحات لازم برای رفع ابهام یا غموض آنها عرضه نمیدارد یا گاهی مفاهیم مختلفی به کار رفته است که باید ارتباطشان با یکدیگر مشخص شود اما چنین کاری صورت نمیگیرد. ضرورت این امر از این حیث است که این اثر ماهیت آموزشی دارد و مخاطبان آن طلاب و دانشجویانی هستند که میخواهند با تعالیم عرفانی آشنا شوند و خود نویسنده هم ماهیت کار خود را بازخوانی و شرح این تعالیم برای چنین مخاطبانی معرفی کرده است، از اینرو توضیح برخی مباحث یا برخی مفاهیم و بیان ارتباطشان با یکدیگر برای این دسته از مخاطبان لازم است هر چند این توضیحات برای متخصصان و صاحب نظران این حوزه ممکن است نیازی نباشد اما با فرض بر اینکه مخاطب این کتاب با مباحث عرفان نظری ناآشنا یا کمتر آشنا هستند آراء و اقوالی که در این اثر آمده و ممکن است برای آنها ابهامات و دشواریهایی در فهم ایجاد کند، نیاز به تحلیلی قابل فهم و روشن برای این دسته از مخاطبان دارد. برای نمونه بر برخی از موارد اشاره میشود:
در نهایت با توجه به روشی که نویسنده در این اثر در پیش گرفته است ارزیابی علمی چندانی از آن نمیتوان انجام داد، به این معنا که ارزیابی وقتی ممکن است که نویسنده دعاویای داشته باشد یا شرح و تحلیل یا بازخوانی مستقلی بر اساس فهم خود ارائه کرده باشد اما این کتاب فاقد این نکات است.
ج-ملاحظات صوری
در ملاحظات صوری توجه اصلی در خصوص شیوه نقل اقوال است اما به مواردی از اغلاط تایپی و همچنین اشتباهاتی که در ارجاع به منابع صورت گرفته است نیز اشاره میشود.
در این اثر بارها شاهد نقل قولهای مستقیم هستیم که نویسنده به ذوق خود جملات را جابجا یا در آنها دخل و تصرف میکند یا کلمات را مطابق با منبع اصلی نقل نمیکند و آنها را تغییر میدهد یا گاهی در متن نقل شده عباراتی حذف میشوند اما بخشهای محذوف با نقطه چین مشخص نمیشوند. در صورتی که بنا بر اصل رعایت امانت در نقل قول قطعات منقول باید به همان شکلی نقل شوند که در منبع اصلی آمدهاند و عبارات منقول مطابق با آن منبع باشند ولو آنکه در منبع اصلی کلماتی به غلط درج شده باشند یا به نظر افتادگی صورت گرفته باشد که نویسنده میتواند در پانوشت کلمه صحیح را متذکر شود یا درون دو کروشه کلمه یا عبارتی را اضافه کند گاهی هم ابتدای نقل قول دقیقا معلوم نیست از کدام بخش منبع استفاده شده است و با ارجاع به منبع اصلی نمیتوان به آسانی به آن دست یافت. به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد که در هر مورد یک یا دو تا از اشکالات فوق دیده میشود: نقل قول سخن امام در ص 26؛ نقل قول سخن ابن عربی در ص 27؛ نقل قول سخن جامی در ص 36؛
همچنین گاهی نقل قولهای مستقیمی وجود دارد که از نوشته نویسنده متمایز نشدهاند هر چند برخی با دو نقطه مشخص شده اند، اما این نقل قولها باید در داخل گیومه قرار گیرند یا با فاصله گذاریهایی یا با فونتی متفاوت به صورت قطعهای جدا از عبارات خود نویسنده مشخص شوند، چنانکه نویسنده در موارد دیگر این روش را در اتخاذ کرده است و از اینرو باید وحدت رویه حاکم باشد. البته منبع همه آنها ذکر شده است (و از این حیث انتحالی صورت نگرفته است) و همچنین گاهی تغییرات جزئی در آنها دیده میشود؛ به عنوان مثال به برخی نقل قولها اشاره میشود: ص 61 از شرح مقدمه قیصری سید جلال الدین آشتیانی ؛ صص 61-62 از تحریر تمهید القواعد آیت الله جوادی آملی که عبارت «وحدت در کثرت» هم در آن به اشتباه نقل شده است و صحیح آن «وحدت و کثرت» است؛ ص 62 از نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص جامی؛ ص 63-64 از نقدالنصوص و همچنین اصطلاحات الصوفیه کاشانی؛ صص 66-68 که اهم مطالب نقل قول از نقدالنصوص است ولی مشخص نشده اند؛ ص 68 از شرح اصول کافی صدرالمتألهین؛ ص 69-70 از نقدالنصوص؛ ص 76 از نقد النصوص؛ ص 78 از شرح دعای سحر امام خمینی؛ ص 93 از الانسان الکامل عبدالکریم جیلی؛ ص 96 از مصباح الهدایه امام خمینی؛ ص 98 از تعلیقه علی فوائد الرضویه امام خمینی؛ ص 99 از شرح مقدمه قیصری سید جلال الدین آشتیانی؛ ص 102-103 از (مقدمه) شرح فصوص الحکم قیصری؛ صص 105 و 106 از شرح مقدمه قیصری؛ ص 111 از روضه المتقین علامه مجلسی؛ ص 114-117 نقل قولی طولانی از مصباح الهدایه امام خمینی؛ ص 122 از نقدالنصوص؛ صص 128-129 از شرح مقدمه قیصری؛ صص 129-130 از مصباح الهدایه و تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس امام خمینی؛ ص 130-131 از مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز لاهیجی که در این نقل قول اشتباهی هم صورت گرفته است و آن این است که در متن اصلی آمده است که انسان کامل خود را عدم محض میداند و میبیند و نویسنده آورده است که او غیر را عدم محض میداند؛ ص 132 از رساله الولایه محمدرضا قمشه ای؛ ص 134 از هزار و یک نکته حسن زاده آملی؛ صص 153-156 از نصوص الحکم بر فصوص الحکم حسن زاده آملی؛ صص 157-161 از مقالهای در مقامات اربعه رفیعی قزوینی؛ صص 162-163 از شرح مقدمه قیصری؛ صص 181-182 از ممد الهمم فی شرح فصوص الحکم حسن زاده آملی؛
-نویسنده عنوان کتاب شرح چهل حدیث امام خمینی را به اشتباه چهل حدیث درج کرده است که به نظر سهوی بوده و لازم است در چاپهای بعدی اصلاح شود.
-همچنین در جایی به کتاب عبدالرزاق کاشانی با عنوان کشف الوجود الغرّ لمعانی نظم الدّرر ارجاع داده و در فهرست منابع هم همین عنوان را آورده است که به نظر عنوان نسخهای با چاپ سنگی آن است اما در تصحیح احمد فرید المزیدی از آن که توسط دارالکتب العلمیه در سال 1426ق منتشر شد، نام صحیح آن کشف الوجوه الغرّ لمعانی نظم الدر است.
-در شیوه ارجاع دهی باید وحدت رویه وجود داشته باشد نویسنده با آنکه در اغلب موارد در ارجاعات خود نام نویسنده و سپس نام کتاب و شماره جلد و صفحه را ذکر میکند گاهی نام نویسنده را نمیآورد.
-در ص 27 نقل قولی طولانی از ابن عربی به نقل از شرح فصوص قیصری آمده است که بهتر بود نویسنده محترم آن را به خود فصوص الحکم ابن عربی ارجاع میداد.
-در ص 65 نقل قولی از امام به ص 634 شرح چهل حدیث ارجاع داده شده است که ارجاع صحیح صص 634-636 است.
-در ص 68 در ارجاع به نقد النصوص جامی ص 60 آمده است اما ارجاع صحیح صص 60-62 است.
-در ص 70 در ارجاع به نقد النصوص ص 90 آمده است اما ارجاع صحیح صص 90-91 است.
-در ص 78 نقل قولی از شرح دعای سحر امام خمینی آمده است که شماره صفحه ذکر نشده است.
-در ص 96 در ارجاع به مصباح الهدایه امام خمینی ص 76 آمده است اما ارجاع صحیح صص 75-76 است.
-در ص 101 در ارجاع به شرح حدیث جنود عقل و جهل ص 36-37 آمده است که ص 58 صحیح است.
-در ص 122 در ارجاع به سر الصلوۀ ص 2 آمده است که ص 4 صحیح است.
-در صص 169-170 اشعاری از پندنامه و بی سرنامه منسوب به عطار نیشابوری نقل شده است که از نظر عطارپژوهان انتساب آن به عطار محل اشکال بوده و حتی رد شده است.
-در صص 181-182 صفحات ارجاع به ممدالهمم فی شرح فصوص الحکم ناقص است و باید تصحیح شوند
-تاریخ وفات عبدالکریم جیلی (ص 16) سال 850 ذکر شده است در صورتی که سال وفات او به روایتهای مختلف سالهای 805، 826 و 832 آمده است و ظاهرا محتملتر از همه سال 826 باشد.
-در ص 16 در انتهای پاراگراف دوم آمده است «خود وی درباره در این باره گفته است» که کلمه «درباره» زائد است
-در ص 33 در متن نقل قولی از امام آمده است «ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم» در صورتی که بر اساس متن اصلی عبارت صحیح «ظهر الوجود بسم الله الرحمن الرحیم» است و بالتبع ترجمهای هم که در پانوشت آمده است صحیح نمیباشد.
-در ص 45 در متن نقل قول به جای «عوالم» به اشتباه «عوامل» درج شده است.